سفارش تبلیغ
صبا ویژن
1 2 >

جنگ نرم ب :

سلام علیکم ، شب بخیر .

تاریخ جنگ نرمو می گفتم ، که چه اتفاقی افتاده و گفتم که جنگ نرمی که صهیونیست بین الملل یا جهانی راه انداخته فکر اینجاشو نکرده که مردم (الف) خالی نیستن .

چرا !؟ خب برا اینکه این جنگو با زبانی راه افتاده که بر :"صفریک" یعنی خالی پره ، یعنی چی !؟

یعنی مردم تاریخ ندارن ، حتی یه روز ، که اونو بیاد بیارن ، پس میشه پرکرد ، حتی با تاریخ ! خب در مقابل کافیه یه چیز برا یادآوری داشت !

منتها این چیزی که بیادآورده میشه بعنوان مثال گفته شده که شخصیه ! و عمومیت نداره ! بعبارت دیگه نقلیه ! و اگر گفته بشه خب یادآوری خودت چی !؟ پاسخ داده بشه که با مال ما یکی نیست !

بعنوان مثال من گفتم یه رضاقلدر بوده ، بعد رضا متمدن و آخرشم رضا هیتلری ، و یکیم مثلا امشب گفته باشه یه :"رضاترسو" بوده ! از اول تا آخرش ! البته این "رضا ترسو" پیش مثلا شوروی سابق و انگلیس رضاترسو بوده ! نه مثلا در مقابل :"میزا کوچک خان جنگلی" ! و مانند این در ایران و شایدم کشورای همسایه ! و در حدّ و اندازه ی ایران ! وگرنه یه آدم ترسو که مثلا به یکی نگاهی نمی کرده که طرف از نگاهشم بترسه و شاید قالبم تهی کنه !

پس اونچه که اتفاق افتاده می تونه برا ولو دو نفرم یه جور نباشه ! چه رسه به اینکه این اتفاق برا هردوتاشونم نقلی باشه ! مثلا منکه زمان شاه پهلوی پدر نبودم ! حالا یکیم که امشب گفت :"رضا ترسو" بوده ، اونم نه تنها اونوقت نبوده ، بلکه از منم کم سن سال تر باشه ، بقول خودش تقریبا سیزده سالی با من اختلاف سنی داشته باشه ! آخه خودش تو یکی از قسمتای اون برنامه ی تلویزیونی گفت که زمان انقلاب سیزده جهارده سالش بوده .

مسموع و مطبوع :

بنابراین حرفای ما دوتا در مورد موسس سلسله ی پهلوی مسموعه ، ولو اینکه از روی سندم باشه ، چراکه مستنداتم بروایت یکی مثل ما دوتاست ! و :

لایفع المسموع اذا لم یکن المطبوع . (ب)

خب ، روی مستنداتی که ما دوتا هم که خودمون دوتایی تجربه کرده باشیم ، توافقی شاید نباشه ! مثلا ایشون بعنوان یه انقلابی در زمان انقلاب :"یه شیشه ی بانکی رو نشکسته باشن" ، ولی من نه تنها اون موقع ، بلکه هنوزم اگه لازم بشه نه تنها شیشه ، بلکه بانک رو هم خراب می کنم ! چراکه با اصل بانکداری موافق نیستم !

یعنی ایشون که میگه :"من انقلابیم" با گفته ی من فرق داره گفته ی اون ! خب تا گذشته ی مشترکی نداریم ، فایده ای نداره هرچه اون بگه ! منم همینطور .

راهکار اینه که یه تاریخ یا گذشته ی مشترک داشته باشیم که تو اون یکی با هم اختلافی نداشته باشیم ! و بحث از اونجا آغاز بشه ، البته اگه بخوان بحث داشته باشن ! که می خوان ! ولی می خوان بخواسته ی اون باشه !

و فقطم این شرط بحث نیست ! بلکه همونطور که گفتم ، در مورد صهیونیست جهانی ، ایشون می خوان من تاریخ ، گذشته که نه ، حتی اون :"خواستن" ایشونم نداشته باشم ! خلاصه چیزی نداشته باشم و بقول بین المللی عصر ارتباطات ! ارتباط یه طرفه باشه ! اونم ارتباط علمی ! بلکه دینی و تازه اسلامیشم !

و ! این :"اتفاق" جالب ! که اگه تسلیم نشم چی !؟ پس مسلمان نیستم ! خب بازم مانعی نداره ! مانع از اینجا آغاز میشه که : کافرم !

حالا همین اگه خودش باشه چی !؟ نه دیگه ! ایشون کافر به :"طاغوت" ن ! ک از قضا حُسن ایشونه ! و قُبحش به من میرسه ! خب برا اینکه ایشون که "طاغوت" نیستن !

چرا !؟ خب آیا یعنی مثلا شبکه ی سه سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ! یه برنامه ساخته و یه طاغوت رو گذاشته که پاسخگوی پرسش باشه !

خب اینو کی از من قبول می کنه !؟ هیشکی ! پس همین کافیه برا منو :"به تعبیر معروف" منو می بینه !

بنا برا این اون برنامه بره یه فکری برای این مسئله ای که باهاش روبروست بکنه ! برا اینکه منکه رضا بی سواد نیستم ! دستکه یه چیز بچشم خورده ! یا بگوشم رسیده و یا بدماغ ، زبون و بدنم ! خالی از تاریخ یا گذشته که نیستم ! مگه اینکه همونطور که گفتم حرف ، حرف صهیونست بین المللی یا جهانی باشه !

یعنی موضوع بحث حرف صهیونیست بین المللی یا جهانی باشه ! که ار نظر من هیچ مانعی نداره ! و اول بسم اللهشم اینکه خوب خود شما چطور !؟ کی پُرتون کرده !؟ خب مگه بنا بر خالی بودن و پر شده نیست ! خب بقول جناب برتراند راسل :"دانشمند ، فیلسوف ، ریاضی دان ، فیزیک دان ووو " شما که در کتب درسیتون مفتخر به این عنوانیش کردین ! یه چیزی بنام :"پارادوکس راسل" هست !

اونم اینکه اول کار ، یا جنگ ! این تناقض نمای :"خالی پر" رو چیکار کنیم !؟ حالا چرا :"پر خالی" نه !؟ هم بمونه !

چراکه بقول آقا امام باب دانش علیه السلام : خالی اگه بده !؟ چرا فقط برا شما بده !؟ و پر اگه خوبه !؟ چرا برا شما خوبه !؟ خب بد بده برامنم ! و خوبم خوبه برا منم !

خب ! دیگه چی !؟ حرف دیگه ای ندارین !؟ که بنا بر حرف شما هم باشه :"کار" بقول شما !؟ یا :"جنگ" !؟  

----------------------------------

الف : منجمله مردم ایران ! هرچند بقولی ، که دیروز در همون تلویزیون سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران گفته شد ، بعبارت دیگه :"تاریخ" ی شد ! ما مردم ایران باشیم بشرطها ! مثلا بقول :"جرثومه" ای از :"ناسره" یا بقول دیروز مثلا :"آشوبگر" خودمونو جدا کرده باشیم ! دیگه !؟ بازم مثلا بقول همون "جرثومه" به :"سره" هم چی !؟

بله :"بازگشته" باشیم ! حالا چی !؟ تمام !؟ نه ! اینم شرط داره ! تا :"مردم" بحساب اومد ! خب چیه اون شرط !؟ بیست و دوم بهمن معلوم میشه ! الان معلوم نیست !

ب : آقا امیرالمومنین علیه السلام . 


  

جنگ نرم :

سلام علیکم ، ضمن تبریک (الف) ، خوش اومدین .

... ، ... (ب) ل !؟ (پ) حَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

"جنگ (ت) نرم " :

اول ببینیم دیروز چه :"اتفاقی" افتاد !؟ بعنوان مثال من جمله در قسمت هشتم اون برنامه ی تلویزونی شبکه ی سه ی سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایرانم !؟

خب شاید بعنوان مثال در :"همایش" که بناس بر مثلا :"هندسه ی معرفت " حالا :"دینی" و یعنی هم :"اسلامی" برگزار بشه ، و در :"کار برد" ش در :"آموزش و پرورش" ، در :"تاریخ" جغرافیاش مثلا :"جنگ" (ث) جهانی دوم در زمان مثلا رضا قلدر "اتفاق" افتاده بوده ! و ما خبر نداشتیم ! خب اونوقت بدنیا نیومده باشیم ! تا یادمون بیاد !

بلکه در زمان مثلا رضا متمّدن هم اتفاق نیفتاده باشه ، که مثلا رفت ترکیه و متمدن برگشت ! با یه رفتن یا با تنها رفتنش به خارج متمدن !

چراکه گویا در زمان مثلا رضا هیتلری بوده ! و متفقین ، منجمله همون شوروی سابق ! و انگلیسی که روی کارش آورده بودن ، بعلاوه :"یک" فاتح جنگ جهانی دوم ، نه :"بعلاوه یک" فعلی جهان ! برکنار و تبعید شد ! و پسر جای پدر ، البته با نظم جدید فاتح متفقین ! و جنگ با متحدین ! روی کار اومد و بود تا بیست و شش دی ینجاه و هفت فرار کرد و دیگه مثل بیست و هشت مرداد ، نخست وزیر یا :"دولت" نتونست برش گردنه و باز :"زبون" در بیاره ! حتی گفته بشه :

شاه سایه ی خداست (ج) !

تاریخ :

تاریخ جنگ نرم :

... ، ألحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ... بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ !؟ ، ... .

خب ، چه اتفاق افتاد ، دیروز !؟ یا تاریخی !

اتفاق جنگی ، با مثلا اون حرف ! که بعنوان مثال گفتم ، که اتفاق افتاده نه تنها این بود که : شاه سایه ی خدا نیست ! بلکه این بود : مرگ بر شاه .

که می تونه شامل پدرشم بشه و حتی بقول اون برنامه که :"بدون توقف" ه ، مگه اینکه متوقف بشه و قسمت نهمش امشب پخش نشه ، که گویا تهیه شده ! شامل شاهان :"صفوی" هم بشه ! که برنامه های مثلا رضا :"بی سواد" برنامه های اون شاها بوده ! که با جنگ جهانی دوم ناتموم موند ! یا به اجرا گذاشته نشد !

حتی شامل شاهان بقولی دو هزار و پانصد ساله هم بشه ! که اولیشونم حرفش این باشه که :

شاه سایه ی خداست .

ولی شاهنشاهی و اونم دوهزار و پونصد ساله ی اون که فقط حرف نبود ! و این حرفم که سال پنجاه و هفت که متوقف نشد ! که تاریخ مصرفش تموم شده باشه ! خب چه فرق داره مثلا :

دولت سایه ی خداس !

با اون !؟ یا مثلا :

رییس جمهور سایه ی خداس !

که امروزه حتی بقولی در پیشرفته ترین کشور دنیا ، مثل فرانسه در اروپا ، یا مثلا چین در شرق ، و یا مثلا آمریکا در غرب گفته میشه !

این یه مطلب ، مطلب دیگه تارخ جنگ :"سخت و نرم" ش با هم فرق داره ! مثلا امروزه جنگ دیگه با نشون دادن شمشیر به هم دیگه و شمشیر بدستا و تعداد و شمشیر زنی اونا نیست ! این تاریخش گذشته ! الان مثلا غرب و رییس یا خودخوانده رییسش مثلا ناوای هواپیماشو میبره نشون میده به کره ی شمالی ، اون موشکاشو آزمایش می کنه و اون چیزایم که با این موشکا می تونه بفرسته آمریکا !

ولی ! جنگ نرم در چه تاریخیه الان !؟

البته منظورم جنگ نرم سخت افزاریی که گفتم نیست ! آخه وقتی گفته میشه جنگ نرم ، این دو دوتا از هم فرق گذاشته نمیشه ، مثلا در همون :"پیامرسان" ! که بلای جون شده ! هم این دوتا از هم فرق گذاشته نمیشه ! که آیا نرم افزار سخت افزاری بلای جون شده !؟ و میدون جنگ این میدونه !؟ یا نه میدون جنگ "پیامرسان" ی که گفته شده !؟ نه ساخته شده ی اون !

بعلاوه ، بعنوان مثال همین کامپیوتر یا بقول خودمونم رایانه ! که گفته شده شبیه سازی شده ، شبیه حالا هم انسان ! آدم و بشرشم بمونه ! در حالیکه از اون به :

آدم آهنی

هم نامبرده شده ! حتی بعنوان :"پلیس آهنی" م فیلمش ساخته شده ! یعنی حرف از :"پلیس آدمم" زده میشه !

خب نرم افزار این یا نرم افزار سخت افزار آدم ، انسان و حتی بشرم فرق داره !

جنگ نرمی که صهیونیست بین الملل راه انداخته اینه ! نه جنگ نرم سخت افزار شبیه انسان ! اونم با مثلا آهنی اون ! و مثلا کامپیوتر یا رایانه ! اون دنبال این :"فرشته" ها نیست که بفرمانش باشن ! اون دنبال نرم افزاریست برا فرشته شدن آدم ، انسان و دستکمش بشر ! غافل از اینکه :

... بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

چی !؟ هیچی دیگه ! از تعریف خارجن ! از تعریف حتی بشر ! چه رسه به انسان آدم ! اونم :"ساختار" شکن صهیونیست ! اونم بین المللی یا جهانی اون ! مثل شاهش در ایران ! و شاهنشاهی دو هزار و پونصد ساله ی اونم !

که این روزا یادآور ساختار شکنی سخت افزار اونه ! و نهایتش نرم افزار سخت افزارش ! مثل دولتش !

ولی آیا یادآور ساختار شکنی نرم افرار اونیم هست که هنوزم بعنوان مثال حرفش این باشه که :

شاه سایه ی خداس !؟

صهیونیست جهانی تو فکر چیه !؟ ایران پر ... نباشه ، خالی نیست ! بقول "زبون" بین المللی یا جهانیش !

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

بره  دنبال :"تهی" از :"تاریخ" بگرده ! و اگه پیداش کرد :"پُر" ش کنه ! دیجیتالی !  

------------------------------------------------  

الف : بمناسبت امروز جمعه بیستم بهمن هزار و سیصد و نود و شش سال هجری شمسی ، برابر با هزار و چهار صد و سی و نه سال هجری قمری ، و دو هزار و هیجده سال میلادی .

ب : همزه ی :"ا" ، با صدای أ یا اَ .

پ : با "أ" ی قبلش خوانده می شود .

ت : یادآوری :

قبلا گفتم که :

ولی با اینهمه باز نمیگم کار ، جنگ نباشه ! ... .

ث : مراجعه بشه به زیرنویس ت ، مگر اینکه جنگ کاری بحساب نیاد ! یا جنگی کار بحساب بیاد ! مثل تعریفی از مردم همین دیروز ! که مردم :"جمهوری اسلامی ایران" م با اون تعریف از مردم فرق داره !

مگر اینکه تعریف از "جمهوری اسلامی ایران" همون باشه در اون برنامه ی :"بدون توقف" م ! باشه که جنگ جهانی دوم در اول ، نه وسط و آخر رضا شاه پهلویش اتفاق افتاده ! و حالا بمونه که : همون انگلیسیا که روی کارش آورده بودنم برداشته باشنشم ! یا همون شوروی قزاق آور به ایرانم آیا !؟ فاتح جنگ تا حالا روی کار چطور !؟

و چرا شم !؟ بمونه !

ناگفته نمونه که حرف در :"جنگ جهانی فعلی !" ه ! و حرف از :"سهم" در این جنگه ! و لازم نیست که مثلا رضا شاهی برداشته بشه ! یا شاهنشاهی برداشته بشه حتی ! همینطور بازم بعنوان مثال"جمهوری" و حتی :"جمهوری اسلامی" هم ! که گفته بشه ! چراکه میدان جنگ میدان فقط بمب و اتمی ، موشک و هواپیماش و ابزار سخت دیگش نیست ! و حتی :"نرم" افزار اینا هم فقط !

در این کار یا حالا جنگم که گفته بشه ، گفتم مانعی نداره ، چراکه می تونه معنی :"جهاد" رو داشته باشه ، کافیه حرف هنوز حرف همون فاتح جنگ جهانی دوم باشه ! ولو در :"شکل" یا :"ظرف" حتی :"جمهوری اسلامی" هم !

البته ، خصوصا با رییس جمهور فعلی اون فاتح و فاتح مونده هم تا حالا ! دیگه :"حرف جهانی" حرف اون نیست ! و اینطوری که پیش میره ، خودشم داره کمک می کنه ! ولی این مانع نمیشه که در "حرف جهانی" جانشین حرف جهانی فعلی ، ما تماشاچی باشیم !

و این ناگفته نمونه ! که اون :"حرف جهانی" چیه !؟ چراکه دقیقا صهیونیست جهانی از همین می خواد استفاده بکنه و اون "حرف جهانی" رو :"تعیین" کنه ! و اونکه بشه حرف جهانی ! خب :"ما" هم بنابر اون تعریف میشیم ! "ما" مردم دنیا ! و ما مردم ایرانم !

ج : یادم میاد قبل از پیروزی انقلاب ، که اون وقتا تو مدرسه ای بنام مدرسه ی حافظ ، تو تازه محله یا بقول محلی تازه کند ، شهرستان خوی ، در استخدام آموزش و پرورش اون شهر بودم ، رو دیوار دفتر مدرسه عکسی از شاه بود و زیرش نوشته شه بود : شاه سایه ی خداس 


  

کار نرم :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم ، صبح بخیر ، خوش اومدین .

امروز (الف) اتفاق جالبی افتاد ، که گفتم باهاتون (ب) در میون بذارم ، و بقولی به اشتراک .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ وَ جَعَلَ ... !؟ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

خب ، اول بگم که زور سخت افزار علی کریمی به سخت افزار آقای شیفر نرسید ، البته تو هر سه گلیم که خورد دروازه بان بی نقش نبود ، و یکیش مثل گلی بود که دیروز علی پور زد و دروازه بان صنعت نفت از دستش رها شد و گل شد ، دوتای دیگه یکی خط دفاع رو خوب نچید و جا خالی رو پر نکرد و دفاع هم جاخالی داد ، یکیم که از رو سرش رفت تو گل .

خب ، به طرفدارای استقلال این پیروزی رو تبریک میگم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

فراموشی :

بازم اول اینو بگم فراموش نکنیم که فوتبال ، اونم صنعت فوتبال ، یه ورزشی هست مثل علوم یا دانشهایی که وارد کشور ما شده اند ، همینطور صنعت هاش ! بعیارت دیگه بقولی :"دانش بنیان" اون دانشا ! البته این به آن معنا نیست که ما تو اون نمی تونیم خود کفا بشیم ، اونم تو بازیکن ! با داشتن مثلا علی کریمی ها ، که یه فیلمی بچه ها نشونم دادن که قسمتهایی از بازی اونو و مانند همون قسمتا رو از بازی مارادنا نشون میداد که اگه نگم بازی اون بهتر از مارادونا بود ، ولی بدتر نبود .

بنا براین ، مقایسه در این علوم یا دانش ها ، انصاف نیست که خودمونو با صاحبان اون علوم یا دانشها مقایسه کرد ، مثل اینکه در درک یا دریافت کتاب خدا که به زبون عربیه خودمونو با عربا مقایسه کنیم !

ولی در علم یا دانش اینطور نیست ! اینجا دیگه عرب و عجم ، شرق و غرب و خلاصه ایرانی و خارجی مطرح نیست ! خب برا اینکه لازمه ی دونستن ، بعبارت دیگه :"سخت افزار" علم یا دانش که این تفاوتا نیست !

مثلا :"یادآوری" رو همه دارن ، چه مرد و چه زن ، چه بزرگ و چه کوچک ! حتی بچّه هم ! ولی فراموشی اینطوری نیست ! که همه حکما مثلا "یادآوری" داشته باشن ! میشه نداشت ! حالا چه جوری !؟ بمونه ! فعلا ، برا خالی نموندن عریضه ! همینقد گفته باشم که :"به تعبیر معروف" مانند : چو صد آمد نود هم پیش ماست !

حواس پرتی :

اما اتفاق جالب ! خب اون برنامه ی تلویزیونی شبکه ی سه سیما ی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، قسمت هشتمش ، میگن که شروع شد ، میرم و برمی گردم ان شاءالله

خب ، جلسه ی هشتمم مثل جلسات قبلی بود ، پاسخگو معلوم بود ، البته معلوم به معنی :"جمهوری اسلامی ایران" ، که :"انتخابیه" ، نه :"تعیین" ی مثل اول دهه ی فجر ! و معنی "انتخاب" یم داشته باشه ! و پرسشگر جلسه هم ، صرف نظر از اینکه مثل پاسخگوی جلسه ، "تعیین" شده باشه ، یا "انتخاب"شده !؟ پرسش هم هنوز روشن نشده که از "جمهوری اسلامی ایران" ه !؟ یا جمهوری اسلامی ایران با :"مسئله" روبروست ! نه اینکه : مسئلة !؟

که پاسخ داده بشه ! و این فرق داره ! با اون که با مسئله روبروست و یه فکری برای حل مسئله بکنه ! نه اینکه بیاد پاسخ بده به مسئله ! اونم مثلا با مقایسه زمان رضا شاه ! که تازه بعنوان مثال گویا : وقتی اومد روی کار و کارا هم بیشترش از زمان صفوی و قاجار شروع شده بود و خواست ادامه بده ! نه اینکه همه ی کارایی که پدر و پسر پهلوی کردن رو به ایندو نسبت داد ! که اونا مثلا یه نظامی و تشکیلاتی رو مثلا منسجم و یکپارچه هم راه انداخته باشن ، ولی :"جنگ جهانی" دوم نذاشت اون کارای زمان صفوی و قاجار به انجام برسه !

در حالیکه این "جنگ جهانی" در پایان زضا خان بود ! و تاریخ گویا نیاز به بازخوانی و یادآوری داره ! اگر فراموش شده !

خب ، اتفاق جالب رو بگم و اینم بمونه برا فصت دیگه ان شاءالله ، مثل علم یا دانش که ایرانی و غیر ایرانی نداره ، و فرق داره با علوم یا دانشهایی که بیرونی هستند و می تونه مثلا عربی و عجمی داشته باشه ، مثلا مانند زبان عرب و عجم ، و عجمم بقول عرب ، مثلا فارسی و انگلیسی ، نه بین المللی ! که زبان علم یا دانش نه تنها بیرونی ! بلکه درونیم باشه ! که البته مانعی نداره ! چرا که می تونه مثلا عربیم زبون علم باشه ! و بقول عرب عجمی و مثلا فارسیم می تونه ! البته اگه ظرفیتشو داشته باشه ! بعنوان مثال همین :"یاد" و :"یادآوری" که گفتم همه دارن ! ولی یکی مثلا بهش میگه :"ذکر" و :"تذّکر" مثلا !

خب ! یادم میاد صبح بعد نماز ، اون ساعتی که نونوایی باز میشد ، آخه یه بار رفتم هنوز باز نشده بود ! یه بارم رفتم هنوز پخت نمیکرد ، اونوقت بود که به ساعت کارش که رو شیشه زده بود حواسم جمع شد !

داشتم که میرفتم نون بگیرم ، یکی دوتا پلاستیک از آشعال یا زباله ، و یا بقولی غیر مصرفی تو خونه رو که دم در گذاشته شده بود برداشتم و راه افتادم .

جالب این بود که بطرف ظرف زباله محل که گوشه ی شرقی دور برگردون جلوی ساختمون بود نرفتم ، بلکه طبق معمول گرفتن نون ، از سرازیری جنوبی پایین رفتم و بعد پله ها وارد کوچه ی دیگه شدم که منتهی به خیابون میشد .

جالبتر اینکه از دور برگردون اون کوچه که رد شدم ، یکی با لهجه تبریزی گفت : اونا آشغاله !؟

برگشتم و دیدم از کنار ماشین شهرداری رد شدم ! و به اونکه داشت ظرف آشعال اون کوچه رو تو ماشین خالی می کرد گفتم : بله ! و به راننده هم سلام دادم و خسته نباشید و خدا قوت گفتم .

و رفتم و پلاستیکا رو انداختم تو ماشین و رفتم که نون بگیرم ! بعد سلام و ... .

و ادامه ی اون حرفی که داشتم با خودم می گفتم ! وقتی از کنار اون ماشینم رد شدم !

نه اینکه اینقد حواسم به خودم بود که حتی حواسم به راه نونوایی هم که میرفتم نباشه ! حتی تو خیابونم که سه بانده ، خصوصا بطرف تبریز ماشینا با سرعت می اومدن نباشه ! تازه اون سرازیری رو چرا نمیگین !؟ خصوصا وقتی برفی و یخ زده هم باشه و زیر کف صاف کفش منم بهش اضافه بشه !

شنیده بودم که به مثلا :"مشّائیان" ، برا این "مشّایی" میگن که در حال راه رفتن یا قدم زدن بحث و درس داشتن !

وی اگه گفتین اول یاد چی افتادم !؟

یاد اون وقتی افتادم که :"امام آمد" و مثلا وقتی تو هواپیما پرسیده شد چه حسی دارین !؟ گفت : هیچ حسی ندارم ! و مقصود این نبود که مثلا صدای پرسشگرم به گوش نرسیده بود ! خب برا اینکه پاسخ داده شد !

خب شاید ایشونم داشتن اونوقت با خودشون حرف می زدن ! حالا چی می گفتن به خودشون !؟ بمونه ! ولی برا بازم خالی نبودن عریضه بعنوان مثال شاید اینکه رسیدم ایران و بعدم مثلا بهشت زهرا ، چی بگم !؟

البته اگه پیش از اون یا بعد اون تا بهشت زهرا با خودشون نگفته باشن که می گم : دولت :"تعیین" می کنم !

خب حالا شاید بگین من داشتم با خودم می گفتم !؟ هیچی ! چیز مهمی نبود ، داشتم با خودم می گفتم اون دوتا پیامکی که صبح فرستادم برا صابکار که امروزم نمیایم ، برا اینکه چکی (که صابکار دیگه) داده هنوز خرد یا خرج نکردیم که پولی برا اومدن و برگشتن از سرکار رو داشته باشیم ، و برا سنگفروشیم که امروزم برامون سنگ نفرسته ، وقتی بهشون برسه چی میگن !؟

حالا سنگفروش بمونه ! و شاید بگه تکلیف ما رو روشن کن !

ولی صابکار چی !؟ آخه پارسال زمستون که براش کار می کردیم یه بار گفت : به جهنم که پول ندارین ! به من چی !؟ و... ، که میونمون شکر آب شد و ... بقیه کارشو داد به یکی دیگه !

امسالم اول اینکه تورم و مثلا ده درصدش که نه ، بلکه مثلا نمای ساده ی نوزده تومن پارسالو گفت شونزده تومن ! تازه از حمل مصالح به هرطبقه با دو گارگرم خبری نیست ، حالا گویا از هزار تومن سیم بستن پشت سنگم خبری نباشه تو قرارداد !

آخه گفته امسال خودش قرارداد می نویسه و فرم قرار داد ما رو قبول نداره ! مثلا بجای ده در صد حسن انجام کار بیست درصد نیگر می داره ! که مانعی نداره از نظر ما !

ولی ! مسئله پیش پرداخته ! که گفته نمیدم ! حالا این یعنی چی !؟ یعنی تا صورت وضعیت اول کارکرد ، مثلا هزینه ی رفت و اومدم داشته باشیم ! حالا خورد و خوراک سرکار و دیگر بمونه ! مثلا تیغه ی برش و احیانا لوازم مصرفی :"کار" !

تو خبرا حرف از :"بازسازی" شهرا بود ! و :"آورده" ی مثلا اهالی بافت های فرسوده !

حالا کسب و :"کار" دولت و دولتیان و بانکا ووو این وسط بمونه ! خب "به تعبیر معروف" هرکه را "آورده" بیشتر، خب برفشم بیشتر ! ولی حرف جالب این برنامه وقتیه که مثل همین صابکار (کارمند دولت) بساز بفروش ما هم بیاد تو این برنامه آورده داشته باشه و مثل :"منی" م کارفرماش !

اونم بعنوان هدیه ی :"دهه ی فجر" به مثل "منی" ! و بعنوان "کار" برا مثل منی !

شب بخیر

-----------------------------------------------

الف : که قرار بود سه تایی بریم سرکار ، که دیروز گفتم ، یعنی نوشتم ، تو نوشته ی قبلی که گفته شد پرسپولیس بازی داره ، که سه تا زد به حریف ، یکی رو احمدزاده ، دوتارم علی پور که هفده گله شد ، البته هرسه شو پرسپولیس ، حالا پرسپولیس یعنی چی !؟ بمونه ! خب برا اینکه پرسپولیس که فقط اوندوتا که گل زدن و نه تای دیگه و ... نیست ! حتی سخت افزاری شم ! چه رسه به نرم افزاریش !

ب : خو تو اینجا دیگه ، که اسمشو :"پیامرسان" گذاشتم دیگه !

خب دیگه !؟ سخت افرارشم !؟ نرمش بمونه !

مثلا بدون پارسی بلاگ ، این که اسمشو گذاشتم "پیامرسان" معنی داره !؟

بذارین برگردیم به :"الف" !

آیا پرسپولسی بدون :"صنعت نفت" معنی داره !؟ "صنعت نفت" و نمی گم ! تیم صنعت نفتو میگم ، که دیروز با پرسپولیس بازی داشتو میگم ، که سه تا گل خوردو میگم ، دروازه بانش خوردو میگم ... !

البته نه اینکه :"صنعت نفت" م نگما ! شما بگو چی چی بگم !؟ که بدون اون پرسپولیس معنی داشته باشه !

بذارین ساده بگو و زیاد :"سخت" نباشه ! آخه خود همین گفتن "سخت" افزارشه !

اگه ! چیزی نباشه که بدون اون پرسپولس بخواد معنی داشته باشه ! اونوقت پرسپولیس نیاز به معنی کردن نداره !

نه اینکه معنی نداره ها ! من نمی تونم معنیش کنم ! البته شما چرا !

چرا !؟ خب شما یا طرفدارشین مثل من ! یا طرفدار مثلا :"صنعت نفت" ، یا نه ! اصلا طرفدار :"نیستین" ! نه اینکه مثلا :"دوستدار" فوتبال نیستینا ! دنبال طرفداری ، یا از این یا اون تیم نیستین ! خلاصه چی :"نیستین" دیگه !

خب من :"هستم" ! حالا :"شما" یعنی چی !؟ وقتی که "شما" هم باشین !؟ بعنوان :"بی طرف" !؟ آخه من :"طرف" دارم ! :"شما" چی دارین !؟ که برا من معنی داشته باشه !

چراکه من بعنوان "طرف" دار برا شما معنی دارم !

حالا طرفدار پرسپولیسم که باشم ! بازم طرفدار یه چیزی هستم که ! شما چی !؟

----------------------------------

روی خط خبر :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 

علی کریمی ، جادوگر و شماره هشت خودمون ، امروز با آقای شیفر بازی داره . 


  

هندسه ی پیامرسان ب ب :

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ ... لَّهِ الَّذِی ... ثُمَّ !؟ الَّذِینَ کَفَرُوا ... .

کار (الف) :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ...

... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

یادآوری :

امروز ، گفته شد (پ) پرسپولیس بازی داره ، منم که نه تنها پرسپولیسی ، بلکه گوینده ها بدنیا هم نیومده بودن ، مثلا تو امجدیه بودم که پرسپولیس شیش تای کرده حریفشو ، بعدشم در اومدیم و تو خیابون شعار دادنو و تا آخر خیابون سعدیم با شعار دهنده ها رفتم ، بعد برگشتم ، آخه اونوقت تو عباس آباد و گروهبان محله ی بغل پادگان بود خونه ی ما ، ما که ! منو مادر بزرگ خدا بیامرزم ثریّا ، که پیش من بود ، یعنی من پیش اون بودم ! آخه اگه اون نبود ! کی منو جمع و جور می کرد ، که صبح میرفتم پادگان قصر و بعد خدمتم مثلا همین که میرفتم امجدیه !

خب ! خدا خواسته ، از این فرصت خدا دادی گفتم استفاده کنم و تا بازی بیکار نباشم ، تا بعد ان شاءالله

ادامه دارد ...

--------------------------------------

الف : استاد (ب) اون برنامه ی تلویزیونی که گفتم ، که امشب قسمت هفت (ب) مش قرار پخش بشه ان شاءالله ، که در قسمت قبل گفت : ادامه دارد ...

ب : هفتو مثلا ملای رومی میگه :

هفت شهر عشق را عطار گشت ( تو پرانتز ناگفته نمونه که میگه : گشت ! و فرق داره با مثلا خواهد گشت اونم ! ) ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

یا مثل همین :"هنر هفتم" ی که گفته میشه ! که اینم گویا هنر :"شیش تای" شده ! که بازم فرق داره با خواهد شد ! ، و منجله در مثلا برنامه :"هفت" که تلویزیون داره ! راستی گویا قرار بود مجریش کی باشه !؟

البته یه هفتم داریم که تو :"کتاب خدا" اومده ! و فرق داره با :"قرآن" عظیمش ! حتی ! که :"بعدش" اومده تو :"کتاب الله" که بقول پیامبر الله علیه و اله و سلّم :"ثقل" اوله ! که بقول بعضیا اوّل این هفت عبارته : الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، ... .

ولی ، البته بقول اونا ، اول قرآن عظیم عبارته : اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، ... .

البته نه به ترتیب مصحف ، که معروف به مصحف عثمانیه ، که عبارته : الم ، ... .

پ : چی !؟ چیکار !؟

چرا چی !؟ خب برا اینکه هرچی باشه یه :"کار"ه دیگه !

حالا چیکار !؟ خب مثل همین "کار" شبکه ی سه سیمای (سازمان ( صدا ) و !؟ ( سیما) ی جمهوری اسلامی ایران دیگه ! که نه تنها استاد کارشو :"تعیین" کرده ! بلکه :"شاگرد" اشم ! حالا :"شخص ثالث" داره ، که مثلا تو یکی از قسمت های کارش تا حالا ، اون شکستنی رو انداخت شکست و استادم بعدش گفت براش چایی بیاره ! بمونه .

تا اینجاشم اون برنامه (:"استاد" و !؟ "شاگرد") رو که داره !

خب ، حالا می خوایم مثلا :"جنگ نرم" ، سختش نه ها ! :"نرم" شو داشته باشیم با صهیونیست بین الملل یا جهانی ! خب کار شد چی !؟ جنگ ، و چی !؟

خب از :"سخت و نرم" ، نرمش . یعنی جنگ داریم ، و بعدش یا :"ثمُّ" نرمش .

فعلنم کاری نداریم به اینکه :"جنگ" و کی را انداخته !؟ آخه کار میکشه به اینکه چرا !؟ و اونوقت باز شاید مثلا تلویزیون براش برنامه داشته باشه و باز :"تعیین" استاد و شاگرد" و روز از نو روزی از نو !

بعلاوه شاید باز برنامه ای که میذاره اسمش بذاره مثلا : بدون توقّف !

منجمله ! بلکه :"اصل" کار ! یعنی همون : جنگ ! البته نرمش ! یادمون نره ! البته بعد سختش ! و البته بعد جفتش ! که به حافظه سپرده شده ! البته به :"صورت" سخت و نرم ، نه :"نرم و سخت" ش !

خب بریم !؟ کجا !؟ جنگ دیگه ! متوقف که نشده ! حالا کجا!؟ توقفگاه رو میگم !؟ بمونه ! مگه اینکه نداشته باشیم ! و : ادامه دارد ...

ب : دسته من اوستاکارم ، ولی قبلا گفتم که همکار دارم و باهم کار می کنیم ، اونی که نگفتم یه کارگر یا شاگردم داریم که رفته بود تهرون پیش خواهرش ، با اینکه امروز روز تولد خداهرشه ، ولی دیروز برگشت و امروز قرار بود که سه تایی بریم سرکار .

به صابکارم گفته بودم که امروز میایم ، حتی به سنگفروشم گفته بودم که امروز سرکاریم و می تونه یه ماشین سنگ بار بزنه و بفرسته بیاره .

منتها همکار و شاگردمون ( البته تو پرانتز ناگفته نمونه که همچین شاگرد شاگردم نیست ، برا خودش داره اوستا میشه خدا بخواد ، منتها منکه پیرم ! همکارمم که متاهل ، تو ما اونه که از همه جونتره و می تونه بهتر از حتی همکارمم ما دوتا رو برسونه !) گفتن نریم !

البته من حتی تو این سن سالم تنایی می تونم کار کنم ! شکر خدا ، ولی گفتم که بازی بازی پرسپولسه !

البته راه دور کارم بی تاثیر نبود ! یعنی اگه نزدیک بود ، تنهایی که نه ، اون دوتا هم تا شروع بازی کار می کردن ! آخه اونام مثل من اهل کارن ! حالا چه سخت و چه نرمشم !

---------------------------------------------------

اما :"بعد" نوشت :

پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم چند تا جنگ کردن !؟ و جندتاش در زمان نزول آیات مکی بود !؟ حالا بمونه که کدوم یکی هم خارجی بود !؟ آخه شاید داخلی با نگاه به یثرب باشه ، که با هجرت ایشان از مکه به اونجا شد مدینة النّبی یا شهر پیامبر ، و خارج از مدینه خارجی بحساب بیاد .

خب ، بعد پیامبر خلفا ، تا خلیفه ی چهارم ، چند تا جنگ کردن !؟ و کدومش خارجی نبود !؟ و یکیش مثلا همین که بعضیا میگن برای مسلمان کردن ما ایرانیا بوده که مجوسی بودیم !

اما بعد سه خلیفه ، چند تا جنگ خارجی که نه !؟ چند تا جنگ کرد خلیفه ی چهارم !؟

حالا میگیم سه تا ، که یکیش همون نبود که خلیفه که نه ! آقا امام صلح ! علیه السلام می خواست ادامه بده که نشد و کار به همون صلح کشید !؟

چرا !؟ آخه ما که آخرش نفهمیدیم خلیفه یا جانشین پیامبر ، :"تعیین" شدنیه !؟ یا :"انتخاباتی" !؟ یا انتخاب شورایی !؟ و یا ... !؟ آخه گفته میشه خلفای راشدین سه ! یا نهایتش چهار نفرن ! و خلیفه چهارمم که نه تنها معاویه رو بعد خودش :"تعیین" نکرد ! بلکه باهش چنگم داشت !

خب یه مثلا انتخاباتیم که بعد ایشون در تاریخ نیومده ! پس خلیفه ی پنجم کیه !؟ :"تعیین"م که نشده باشه که اونوقت مسلمونا خلیفه ندارن که ! "تعیین" م شده باشه ، صرف نظر از مخالفت معاویه با اون ، بازم طبق :"سیره" ی خلفای اول و دوم نیست که !؟ مگه اینکه گفته بشه مثل :"اقبال مردم" بوده ! که سابقه هم داشته ! در جانشینی برای خلیفه ی سوم !

البته اگه همون صلح که گفته شد نباشه ! اونم با واگذاری خلافت به اون که خلیفه ی چهارم باهاش جنگ کرد ! البته بعد دعوتش به فرمانبری از خلیفه ! و عدم قبولش ، بلکه مخالفتم با خلیفه !

حالا بمونه که نه تنها آقا امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام ، بلکه آقا امام حسین علیه السلامم تا اون زنده بود باهش سر جنگ نداشتن ! حتی بعد فوتشم ! با حتی پسرش یزیدم ! که برخلاف صلحنامه بجای خود نشاند ! و این دروغ تاریخی هست که امام حسین علیه السلام با یزید جنگ کردند !

بلکه این یزید بود که ، در عین غیر قانونی بودنش ، از فرزند پیامبر ! خواست که با اون که خودشو جانشین پیامبر می نامید بیعت کنه ! که تازه امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شد که بیعت نکنه ! و حتی مراسم حج رو هم به عمره برگزار کرد که در مکه خونش ریخته نشه !

می مونه دعوتش به کوفه و قضیه ی کربلا و عاشورا ! که در رابطه با موضوع جنگ ، این یزید بود که جلوی امام رو گرفت ، و جنگم آغاز کرد ، و حتی نذاشت که امام بعد کشتن علی اصغرم ، دست خانواده ی همراهشو بگیره و از حکومت یزیدم خارج بشه !

ولی با اینهمه باز نمیگم کار ، جنگ نباشه ! خصوصا جنگ نرم ! خصوصا :"دانش بنیان" اون ! چراکه دنیا تنها ادعای علم یا دانش داره ! بلکه حتی دین رو علمی نمی دونه ! چه رسه به اسلام که در نخستین آیات نازل شده از قرآن عظیمش اومده :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

اونوقت چطور می خواد به انسان بیاموزه !؟ اونجه رو نمی دونه !؟ اونم نه با جنگ و دعوا ! و مثلا با :"گزینه های روی میز" دنیا ! و به نمایندگیش آمریکا ! که یکی از اون :"گزینه ها" ش تحریم علم یا دانشه !

آیا برا اینکه : اگه به جمهوری اسلامی ایران بیاموزه ! بر علیه اون بکار میگیره !؟ خب به دیگران چرا نه !؟

در حالیکه پیامبر اسلام فرموده : زکات علم یا دانش نشر اونه !

چرا !؟ خب برا همون که به اونی که نمیدونه بیاموزه دیگه ! یعنی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

دیگه ! اونم با اکرام و تکریم ! ش ! و این :"کار" اسلامه ، بوده و هست و :

ادامه دارد ... 


  

هندسه ی پیامرسان ب :

سلام علیکم ، شب بخیر .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

یادآوری :

امشب ، که فرداش می خوایم بریم سرکاری که صبح گفتم ، البته ان شاءالله ، یعنی خدا بخواد (زیرنویس) ، گفتم در مورد اون برنامه تلویزیونی که گفتم ، و پیش از اینکه بیام دست به قلم بشم ، البته دست به قلم امروزی ، یعنی صفحه کلید کامپیوتر یا بومی شدش رایانه ، قسمت ششم اونو دیدم ، یه نکته بگم .

البته این که میگم اختصاص به اون برنامه نداره ، شامل هربرنامه ای میشه ، بعنوان مثال شامل برنامه ای هم که جندین بار تو همون برنامه ی تلویزیونی گفته شده که :"ایراد" نداره ، بلکه بهش :"عمل" نشده ! و برا همین بازم امشب گفته شد که راه کار : کاره !

که هنوز پرسش من سر جاش که پرسیدم : چیکار !؟ یعنی این پرسش ناظر بر عمل و عمل نکردن ، یا کار و کار نکردن نیست !

البته پاسخ داده شده در اون برنامه ی تلویزیونی ، که گفتم از شبکه ی سه سیمای سازمان :"صدا و سیما" ی جمهوری اسلامی ایران ، که گفته میشه ساعت نوزده و سی دقیقه پخش میشه ، رو هم نمیگم ناظر بر هندسه ی مثلا کار و عدم کاره ! چراکه از عنوان برنامه پیداس که عدم کاری در کار نبوده ! چراکه :"بدون توقف" ادامه دارد ...  

هندسه ی برنامه :

حالا من کاری با سرنوشت این برنامه که نه ! حتی بقول این برنامه با سرنوشت شبکه ی سه سیمای سازمان "صدا و سیما" ی جمهوری اسلامی ایران ، هم کاری ندارم که :

بحافظه سپرده بشه !؟ یا ادامه دارد ... !؟

چراکه گفتم بعنوان مثال بعد هفت دی امسال مشهد ، و مسئله شدن پیامرسان و بقولی :"بلای جون" شدنش ، یعنی : ادامه دارد ...

چی !؟ اونی که بحافظه سپرده شده ! با این تفاوت که بقول استاد شهید مرتضی مطهری ، وقتی بیاد آورده میشه ! البته اگه به :"قبرستان" حافظه سپرده بشه ! که بیاد نیاد که "بلای جون"ه ! ولی نمیشه ! و بیاد میاد ! و با این برنامه های تهیه شده با مناسبت پیش اومده ای که خدا رسونده ! با رو نمایی :"کار" های انجام شده ! و "کار"یی که افتتاح میشه ! نه تنها به فراموشی سپرده نمیشه !

مثل برنامه ی هشت دی تبریز و مراسم بخصوص مخصوص امسال نه دی ، و نمایش :"پاسخ مردم" ی بعدشم هنوز نه تنها به "قبرستان حافظه" سپرده نشده ، بلکه بیاد میاد و بلای جونم هست !

برا اینکه در هندسه ما :"حافظه" یعنی چی !؟ در حالیکه دنیا ! صرف نظر اینکه مثل :"دولت موقت" وقتی که :"امام آمد" یه حافظه ی موقت داره ! و :"توقف" ی داره ! در اون ! ی حافظه هم داره برا : ادامه دارد ... !

خب بله ، دنیا رو حافظه :"کار" کرده ! ولی ما مثل :"دولت" ، "قانون اساسی" و "شکل حکومت" اومده تو اونو ! رفتیم از دنیا گرفتیم ! و بعدش اومدیم که تو اون :"کار" کنیم ! چیکار !؟

همون کاریی که تو اون میشه کرد !

پس وقتی تو اون برنامه ی تلویزیونی گفته میشه :"کار" تو کدوم هندسه ی کاره !؟

خب ساخت ، یا آفریدن ، و یا خلق یه برنامه هم مثل کار ، هندسه داره ! حالا هندسه ی :"معرفت" یا شناخت ، و هندسه ی :

... ، و کمال معرفت ... .

با اون فرق داره بمونه ، بعبارت دیگه با همون :"سرنوشت" مثلا دوست نداشتنی استاد اون برنامه ی تلویزونی ! که بدون شک دوست نداره سرنوشتش :"قبرستون حافظه" بشه !

فقط استادم مثل همون که هروقت پیامرسون یادش میاد بلای جونشه ، می خوان به حافظه سپرده نشده ! بیاد بیاد و : ادامه دارد ...

باشه ! البته بازم مثلا دوست داشتنی اون ! چراکه فقط اینا نیستن که بهشی جاودان در انتظارشونه ! جهنم جاودان چی ؟ نداریم !؟ پیشرو ! یا جهنمیا حافظه ندارن !؟ و بیاد نمیارن !؟ که چی :"کار" کردن !؟ و برا چی :"بلای جان" شان شده "کار" اشون !؟ اونم :"بدون توقف" !؟ و : ادامه دارد ...

---------------------------------------------------- 

زیر نویس :

نقله از آقا امیرالمو منین علیه السلام پرسیدن ، خدا رو از کجا شناختی !؟ فرمود : از اونجا که خواستم امروز برم سر :"کار" ، دیدم تصمیم گیرنده یکی دیگه هست !

بازم نقله که از ایشون پرسیدن ، چرا خدا یکیه !؟ فرمودن ، خب برا اینکه اگه یکی دیگه هم بود ، اونم :"پیامرسان" می فرستاد دیگه ! و "پیامرسان" ا همشون از طرف یه خدا فرستاده شدن !

حالا چرا !؟ و برا چی !؟ بلای جون شده !؟ و کدومشون !؟ بمونه ! مثلا اونی که :"صدا"ی خدا رو می رسونه !؟ یا :"سیما" ی خدا! رو !؟ یا :"سومی" ایندو !؟ و بقولی :"حافظ" ایندو ! یا : ادامه دارد ... !؟

ان شاء الله تعالی ، شب بخیر . 

-------------------------------------------- 

مطلب بعدی انشاءالله

فرق حافظه ی دائمی با حافظه ی دیجیتال ! دنیای عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات ! ش !؟ حالا کدوم اطلاعات !؟ بمونه ! بعدش ، ثُمَّ ! فناوریش ! و ... !

فرق حافظه ی موقت دینی با اسلامی ! 

و ... 


  

هندسه ی پیامرسان :

سلام علیکم ، روز بخیر .

یادآوری :

امروز که می خواستیم بریم سرکار ، نه اون که راه و ترابری تبریز لودر گذاشته بهش و با صابکارش گفتم قرارداد داریم و هنوزم کارش آماده ی :"کار" نیست ! بلکه اون یکی دیگه که هنوز قرار دادشو نبستیم .

خب ، نشد و بهش زنگ زدم که فردا میایم ، و حالا که نرفتیم سر "کار" گفتم از این فرصت خدا دادی استفاده کنم و بحثو پیگیر باشم که دیشب مطرح کردم و گفتم :

خب ! کجا بودیم !؟

اما بعد :

خب ! کجا هستیم !؟ خب برا اینکه ببینیم چیکاره هستیم دیگه !؟ خب استاد ، اونم دکتر پاسخگو فرمود : کار !

شخص ثالث :

خب شاید گفته بشه استاد به شاگرد فرموده : کار !

خب منو سَنَ نَ !؟ بقول ما ترکا !؟ و مثلا بقول پارسا یا فارسا ، استاد به شخص دیگه هم مگر فرموده : کار !؟

خب بله ! اشخاص اگه عبارت از :"استاد و شاگرد" باشه ! خب منم که چشم و گوش داده بودم به برنامه ی تلویزونی ایندو ، که از شبکه سه ی سیمای سارمان :"صدا و سیما"ی جمهوری اسلامی ایران ! به :"نمایش" گذاشته شده بود ، و دیشب قسمت چهارمشم با :"چشم و گوش" خودم دیدم و شنیدم ، و یکی دیگه ! حالا کدوم  :"شخص" دیگه !؟ بمونه ، برام مثلا :"بازگو" نکرده ! که اون با :"گوش" خودم شنیده باشم ! درست می فرماید !

کی !؟ یعنی :"شخص" پرسشگر کیه !؟ حالا بمونه که منو :"شخص" پاسخگوش بحساب آورده ! خب برا اینکه اگه هم پرسشو خود من مطرح کرده باشم و پاسخگوشم خودم باشم ، بازم یه شخص سومی دارن ایندو !

که این پرسش و پاسخو ، مثلا داره گوش می کنه دیگه !

خب بله این شخص ، شخص سوم اوندو می تونه نباشه ! چطور !؟ مثلا زده بوده شبکه سه و این برنامه هم داشته پخش می شده و اونم تماشا می کرده و مثلا تو خونه آشپزیم میکرده ! و یا یه :"کار" دیگه ! خلاصه "کار" این نبوده که بشینه این برنامه رو ببینه و بشنوه ، که چی میگین !؟ و استاد به شاگرد ، یا دکتر به دانشجو ، یا اصلا همون پاسخگو به پرسشگر چی گفت !؟ که اون بکار بنده ! (پ) ، یا اصلا :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... .

نه !

... وَ جَعَل ... .

هم نه ! خب :

ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

چی !؟ نداریم !؟ پس اون کی بود که با :"چشم و گوش" ش پوشش داد اون برنامه رو !؟

حالا به :"نمایش" گذاشتش بمونه ! حتی :"زنده" اونم ! مثلا وقتی که اون شکستی در قسمت سومش افتاد و شکست و استاد گفته حالا که اونم شکستی ! یه چاییم برام بیار !

خب کی بیاره !؟ برا استاد !؟ یکی از شخص دومیا !؟ یعنی شاگردان استاد !؟ اونا مگه اون شکستنی رو انداختن و شکستن !؟

کی !؟ همونوقت که داشت پخش میشد !؟ ولو "زنده" هم !؟

حالا بقیه ی شخص ثالث این برنامه ی تلویزیونی بمونه ! که اونا هم مخاطب استاد باشن که گفت : کار !

و بمونه که پرسش من در نوشته ی قبلی این بود : چیکار !؟

حالا اوستا کار و شاگرش و سوی ایندو هم بمونه !

آخه شاید یهو :"امام آمد" و گفت : مثلا اوستا کار :"تعیین" می کنم !

خب بقیه هم شاگردش ! و فقط می مونه اون شخص ثالث :"هندسه" کار !

ادامه دارد ...

--------------------------

زیرنویس :

خبرا ، اونم :"موثق" ش حکایت از این داره که یکی از :"شاگرد"ا ! دیروز رفته سراغ اوستاکار "تعیین" شده ! و :"تنفیذ" شده ! هم !

حالا برا چی !؟ش هنوز "موثق" نیست ! ولی می تونه مثلا برا :"تو دهن" زدن بهشم باشه !

حالا بمونه ! که غیرموثقم حکایت از این داره که :"شاگرد" ه :"کفن" پوش و :"قمه" بدستم بوده گویا !

حالا ، مانند مثلا :"هفت تیرمشد" ! بمونه : پیدا کنید اوستاکار شو !

خصوصا "تفیذ" حکم رو !؟

نقله که یکی از شاگردا به اوستاش گفت : اجازه بدین برم دخل خلیفه یدومو بیارم !

استاد گفت : اونوقت باب خلیفه کشی باز میشه !

نقله وقتی یکی با خنجز خلیفه ی دومو زد و داشت فرار میکرد از جاییی رد شد که آقا امیرالمومنین علیه السلام اونجا نشسته بود ، آقا بعد رد شدنش بلند شد جای دیگه نشست ، و وقتی اونا که دنبال ضارب خلیفه بودن رسیدن به اونجا ، پرسیدن ضاربو ندیدی !؟

آقا فرمود : از وقتی که اینجا نشستم نه ! 


  

سرنوشت هفت دی :

سلام علیکم و شب بخیر .

سرنوشت پیامرسان :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... إِیاکَ (الف) وَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

امشب ، تو اون برنامه ی تلویزیونی که در شبکه ی سه سیمای سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، گفتم به :"نمایش" گذاشته شده ، تو این روزا که :"ایام دهه ی فجر" نامگذاری شده ، که گفتم مثل برنامه های دیگه  ی بمناسبت این ایام ، متفاوت از سالهای قبله ، و پیداس که متاثر از یه چیزیه ! استاد ، اونم درحد دکتر پاسخگوی این برنامه ، به ضلع دیگر این برنامه که نقش پرسشگرو داره گفت !

همونو که گفتم در پیش پرده هاش و تبلیغاتش به نمایش گذاشته بود و میذاره ، که اونی که مضمونش :

حافظه می پیونده ، یا به سوی اوج پیشرفته

بود چیه !؟ گفت که اون :"سرنوشت" ه .

البته مستندم کرد به فرمایشی از امام که :

اگه اینبار زمین بخوریم ، معلوم نیست باهامون چیکار بکنن !

کی !؟ خب مثلا :"دشمن" دیگه ! مثلا :"شیطان بزرگ" یا :"اکبر"ش آمریکا دیگه ، و کوچیکتراش ، خصوصا اسرائلیش و علی الخصوص عربستان سعودیش ! با داعشش که حاجت به بیان نداره کارش !

خب استاد دکتر !؟ چیکارکنیم !؟

استاد : کار !

هندسه ی پیامرسان :

خب ! کجا بودیم !؟

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

مخلوق یا آفریده ای که بعنوان مثال بقولی بلای جون شده ، خب ! بحافظه بسپاریمش !؟ بعدشم فراموشش کنیم !؟ بطوریکه اگه بیادم اومد بقول مثلا استاد شهید مرتضی مطهری :"زاینده" نباشه ! منجر به :"کار" ی نشه که بهش گفته میشه :

اندیشه ، فکر و یا به زبون بین المللی اون مثلا اینا : thought,concept,notion,opinion,mind,idea

خب ، اگه :"پیشرفته" باشه و در مسیر سرنوشت !؟ چی !؟ اونوقت که نمیشه بایگانیش کرد ! اونم در ایام و رونمایی های پیشرفت ! و افتتاح طرح های به سمت پیشرفت !

اوم :"بدون توقف" ! یعنی بقول همون نمایش تلویزیونی :

ادامه دارد ...   


  

پیامرسان ب ب :

سلام علیکم ، صبح بخیر

یادآوری :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... إِیاکَ (الف) ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

دیشب (ب) ، تو :" پیش نویس: از جمله ی یکی :"مشهد" بود که نامبرده شد ، یکیم که بهش مثلا گفته میشه :

صهیونیست جهانی (پ)

امروز می خوام از ایندوتا حرف بزنم !

خب "مشهد" که یکی از شهرهای ایرانه ، هم در زمان شاهنشاهی ایران بوده ، و هم در بعد انقلاب و :"امام آمد" و ... جمهوری اسلامی ایران (ت)

خب شاهنشاهی رفت ! (ث) ، ولی مشهد چی !؟ اینکه سر جاشه ! مثلا من می تونم از اینجا پاشم برم تبریز ، ایستگاه راه آهنش و بلیط بگیرم ، بلیط مشهدو ! و بلیط فروشم نمیگه :

کجا !؟

مگه اینکه لازم باشه بازم بهش بگم ، تا بگوشش برسه ! مگه اینکه یه بلیط فروشی رو گذاشته باشن ! که گوشی برای رسوندن حرف من براش نداشته باشه ! خب ! یه چیزی داره که مراجعه کننده برا گرفتن بلیط به اون مراجعه کنه ، خب به همون حرفمو می رسونم که با اون بهش برسه ، تمام !؟

اما شما حالا بخوی پاشی بری پیش اون یکی دیگه که بهش گفته شده :

صهیونیست

تو جهان ! خب حالا کافیه این :"جهان" برات روشن باشه ! که :"صهیونیست" شو پیدا کنی ! مگه اینکه تو جهان نباشه ! یا "جهان" این جهانی که بهش گفته میشه جهان ، نباشه ! خب بازم کافیه این :"جهان" برات روشن بشه !

حالا اون "جهان" یعنی چی !؟ حالا یعنی چی ؟ ش بمونه ! جهان یعنی کجا !؟

آیا مثل مشهد ! تو ایران ، و حالاش جمهوری اسلامی ایران !؟ و بشه رفت بلیط مثلا قطارشو گرفت و بلیط فروششم مانند مثلا ارسطوی سریال پایتخت بگه :

جهان !؟

یا نه مثل :"جمهوری اسلامی ایران " که مشهدم بعنوان مثال توشه !؟ همینطور مشهدیاشم ! ووو

همینطور در غرب و شمال غربشم مثلا همین تبریز نزدیک ما هم ! همینطور تبریزیاشم ! ووو

خب بله ! اونی که تو :"جمهوری اسلامی ایران" ه که نمی تونه بره بلیط قطار "جمهوری اسلامی ایران" رو بگیره و بلیط فروشم بهش نگه :

جمهوری اسلامی ایران !؟

ولی بیرون از جمهوری اسلامی ایران چی !؟ اون دیگه می تونه ! وارد جمهوری اسلامی ایران بشه و مثلا وارد :"مشهد جمهوری اسلامی ایران"م بشه !

منتها نه با مثلا قطار که گفتم ! مگه اینکه مثلا قطارم داشته باشه ! همینطور با ماشین و وسایل زمینی دیگه ، همینطور دریایی و هوایی هم !

البته با اجازه ی :"جمهوری اسلامی ایران" ، مثلا فرودگاه مهرآبادش تا اجازه ی نشستن نده ! از راه هوایی هم که وارد شده باشه ، می تونه بشینه !؟ راه های دیگه هم همینطور !

خب ! کجا می خواستیم بریم !؟ آهان ! به :

صهیونیست جهانی !

خب اینم همینطوره ! کافیه از بیرون مثلا بلیط قطارشو بگیری ! یا بلیط وسایل دیگر زمینی ، هوایی و دریایی اون جا رِ ! از تو جهانش که معنی نداره ! وقتی توشی ! و اون تو رو :"پوشش" داده باشه ! بلکه وقتی می تونه بری اونجا که تو اونو "پوشش" داده باشی ! بعبارت دیگه بهش :"کافر" شده باشی ! وگرنه تا بهش :"اسلام" داشته باشی ، توی اونی و بقول آقا امیرالمومنین علیه السلام :

:"تسلیم" اون هستی !

یعنی نمی تونی بری سراغش ، حتی با مظاهرش به اسم آمریکا ، اسرائیلش ، و حتی با عربستان سعودی اونم ! چه رسه به مثلا امارات این ! ووو

منجمله خودت ! که گفتم ! البته تو جهانش ! جهان صهیونیست ! نه حتی جهان اونم ! چه رسه به حتی جهان مثلا عربستان سعودی و داعشی اون ! ، که تو جهان تو باشه ! و بقول سرداری سه سوته بشه از تو جهانت پاکش کنی ! مگه اینکه آفریننده یا خالقش تو نباشی ! و آفزیده ی یک دیگه باشه ! تو جهان تو ! یا جهان خودش و منتها جهان تو هم تو جهان اون باشه ! بعبارت دیگه آفریده شده باشه ! خلاصه آفریده ی جهان اون باشه جهان تو ! که بقول سردار اونم سه سوته بتونه جهان تو رو از تو جهانش پاک کنه !

خب حالا این صهیونیست و بین المللی اونم که گفته میشه ! مثل مثلا جمهوری اسلامی ایرانه که ما توشیم !؟ یا مانند مثلا مشهده که تو جمهوری اسلامی ایرانه !؟

که یه مشدی ، البته :"دکتر" ، :"استاد" پاسخگو تا حالاش ، و بعدش چی !؟ هنوز اعلام نشه که بگم ! دیشب در مقابل گویا پرسشی نتونست پاسخگوی مسئله باشه !

خب بنده خدا تو :"جمهوری اسلامی ایران" بود ! نه بیرون از اون که ! که سراغ اونجا رو ازش گرفته بودن ! پرسشگرا ! کدوم پرسشگرا !؟ از کدوم پاسخگو !؟

بنده خدا حتی تو جمهوری اسلامی ایران ،که گفت یعنی : رهبری " سه قوه " هم نبود ! نه اینکه یهو یه :"قوه" ی دیگه هم از دهنش بیرون پرید ! بلکه گفت :

حاضره زندونم بره !

تو :"جمهوری اسلامی ایران" ! خب مانعی نداره ! ولی آخرش چی !؟ یه جایی تو زندونم چی !؟ اونجا چی !؟ به جایی میریه که اونجا جای تو بنده خدا باشه ! یا حتی تو اونجام باز تحت پوششی !؟

----------------------------------------

الف : کتاب الله ، یا نوشته ی خدا .

ب : پس از نمایش برنامه ای از شبکه ی سه ی سیمای جمهوری اسلامی ایران .

پ : حالا همین کره ی زمینی که ما یه جایی از اون روش ایستاده ایم ! یا ساکنیم .

ت : حالا همین که بهش در روی کره ی زمین ، حالا در غرب آسیا بهش گفته میشه جمهوری اسلامی ایران ! که از همون غرب همسایه با ترکیه و عراقه .

ث : کجا رفت !؟ خب به حافظه ی تاریخی که میشه فراموشش کرد ، و میشه هم بیاد آورد و بقول شهید استاد مرتضی مطهری بهش فکر کرد و ازش تجربه گرفت !

البته بقول استاد شهید : یادآوری زاینده ، که این نوع یادآوری رو فکر یا اندیشه نامیده .

وگرنه یادآوری اگه :"ماندگار" باشه ! که هنوز "یادآوری" ه و منجر به فکر یا اندیشه که نشده !

 

مثل این می مونه که آدم هی مثلا :"پیامرسان" رو بیادبیاره ! مدام ! و حتی بقولی :"بلای جونشم" بشه ! حالا مثلا اگه :"جون" شم بنده به همین یادآوری :"مدام" باشه چی !؟ که اگه فراموش کنه که بنده خدا "جون" داده !


  

پیامرسان ب :

سلام علیکم و شب بخیر .

پیش نویس اسلامی :

... ، الْحَمْدُ لِ ... رَبِّ الْعَالَمِینَ ، الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ ، مَالِکِ یوْمِ الدِّینِ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ (الف) ، ... .

یادآوری :

در پیامرسان (ب) گفته شد که یه اتفاقی افتاد ، و در رابطه با اون از جمله اتفاقاتی که افتاد در رابطه با :"پیامرسان" بود ، و مقصود از اونم "پیامرسان" ی بود که در جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاده ! حالا کی و چگونه !؟ مسئله یا پرسشی هست که محل بحث من اینه .

خب این اتفاق مثل همه ی اتفاقاتی بوده که برا ما میفته ، بعنوان مثال :

پیش نشست ... . (پ)

همایشی که بناست اتفاق بیفته ، که هنوز اتفاق نیفتاده تا محل بحث من باشه ، هرچند اتفاق اونم مثل اتفاقاتی خواهد بود که افتاده ! پس برای همین محل بحثه !  

خب ، اون :"پیش نشست" چی !؟ که روبداده !؟ و مثل اون :

یه اتفاق

که گفتمه !؟ پرسش من اینه !؟ و مسئله ای هست که جمهوری اسلامی ایران با آن روبروست ! حتی اگه من ایرانیم نباشم ! که هستم ! و جمهوری اسلامی ایران اگه خبر داره اینو که هیچ ! و اگه می خواد خبر بگیره می تونه درمحل اظهار نطر این نوشته پیگیرش باشه ، که با خبر بشه از ایرانی بودنم !

حالا چه جوری !؟ محل بحث همینه ! دقیقا ! و اون :

یه اتفاق

که گفتم ، برا همین بود ، که بعنوان مثال گفته شد ! که من چه جوری با خبر شدم !؟ اون اتفاق افتاد !؟ در جمهوری اسلامی ایران !؟ در مشهد !؟

که بلافاصله صهیونیست بین الملل و آمریکاش و اسرائیل غاصب اونم و عربستان سعودیشونم به اون ورود کنن ! ولی من آیا بعد:"سه" روز در آن ورود کنم !؟

تازه اونم نه بعنوان "پیش نشست" ! در حالیکه در جمهوری اسلامی ایران رویدادی به این عنوان یعنی :

پیش نشست

اتفاق می افتد و بعد خبرش به من میرسه ! حالا بعدش :"همایش" هم اتفاق خواهد افتاد ! اونم مثلا در :

هندسه

ی معرفت دینی ! که حتی من بعنوان کافرم در :"هندسه" ی معرفت یا شناخت دینی ، بی دین نیستم ! چه رسه بعنوان مسلمان ! در "هندسه" ی شناخت دین اسلام !؟

که :"ختم" ادیانه ! حتی ادیان ابراهیمی ! چه رسه به ادیان کفر و الحاد ! حتی دین شرک و بیت پرستی ! البته اگه ادعای دینداری بشه ! اوم بعنوان :"اسلام" ! یعنی دین :"خاتم" !

مثل ختم اخبار ! در جمهوری اسلامی ایران ! نه جمهوری های دیگر ! ولو دینی ! بعنوان مثال مانند :

مردم سالاری دینی !

که با :

مردم سالاری اسلامی

فرق داره ! بله بعنوان پیش نویس می تونه موضوعیت داشته باشه ! ولی آیا به مرحله ی :"رضا" هم می تونه برسه !؟ 


  

هندسه و مهندس اسلامی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . (الف)

سلام علیکم ، روز (ب) بخیر .

تعلیم و تعلّم و معلّم اسلامی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِی ... إِنَّهُ فَکَّرَ وَقَدَّرَ  ... بِرَبِّهِ ... یعْدِلُونَ ، ... .

پیش نویس :

در مورد پیش نویس که عنوان شد ، بعنوان مثال در میان برنامه های این روزا ، که دهه ی فجر نامیده شده ، که سیمای جمهوری اسلامی ایران بمناسبت این ایام داره ، که بنوعی یادآور (پ) چنین روزهایی در سال هزار سیصد و پنجاه و هفت هجری شمسی در ایران هست ، یه برنامه ای هم داره که درست در همین ایام شروع به پخش اون کرده ! البته شاید برنامه ای هم در همین روزا شروعش بوده باشه یا بشه ، ولی این موردی که بعنوان مثال میگم ، بی مناسبت با ایام دهه ی فجر نیست ! خصوصا دهه ی فجر امسال ! که با برنامه های گذشته ی اون تا امسال متفاوته ! خب البته هرساله برنامه هرسال با سال قبلش متفاوت هست و خواهد بود ، ولی مقصودم این تفاوت نیست ، بلکه علاوه بر این تفاوت سال به سال قبلشه !

خب حالا علت این تفاوت چیه !؟ فعلا محل بحث من نیست ، محل بحث ، در مورد پیش نویس بود ، که اینو بعنوان مثال گفتم بگم ، البته ناگفته نمونه که اگه نتوان گفت بدون استثناء ، ولی در اکثر برنامه ها این تفاوت بچشم و گوش میرسه ، و اختصاص به این برنامه که می خوام بگم نداره !

خب ، در این برنامه ، هم در تبلیغی از اون میشد ، مثلا بعنوان پیش پرده ! پیش از شروعش ، یا بقولی اکرانش در شبکه ی سه ، و هم مثل همون معرفیش ، بعد دو سه قسمتی که از اون پخش شده ، و حتی در نمایشی از اون که مثلا در آغازش نمایش داده میشه ، یه صحنه و گفتاری به این مضمون :

... یا به حافظه ی تاریخی می پیونده ، و یا به اوج تاریخ میره ...  

داره ، که هنوز به قسمت از اون برنامه نرسیده ، تا آخر قسمت آخری که دیروز نمایش داده شد . حالا بمونه که آیا این میرسونه که اون برنامه زنده اجرا نمیشه !؟ ولی مثلا چایی بیار ، سرد بشه بخورم ... و مانند این در برنامه ، که حالا چه حکایتی داره !؟ هم بمونه ، و چرا نشون داده میشه !؟ هم بمونه !

ووو !؟ منجمله بقول همون برنامه :"اقلیتی" به نمایندگی از پرشسگر در این برنامه ! صرف نظر از اینم که پرسشها هم پرسش حتی همون "اقلیت" هم باشه ! همینطور :"پاسخگو" ! به نمایندگی !

حالا عنوان داده شده به "پاسخگو" هم بمونه ! حالا چه مثلا دکتر پاسخگو ، و چه پاسخگوی دکتر ! و مانند این ! مثلا همین :"مهندس" پاسخگو ، یا پاسخگوی "مهندس" ! ، البته بعد از پیش نویس : هندسه ! 

-------------------------------------------------------

الف : کتاب الله ، قرآن عظیم ، سوره ی انعام ، آیه ی اول ، بعد : بسم الله الرّحمن الرّحیم ، ... .

ب : روز پانزدهم بهمن هزار و سیصد و نود و شش هجری شمشی .


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :21
بازدید دیروز :10
کل بازدید : 17832
کل یاداشته ها : 21


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ