منرلت قلب در هندسه ی معرفت دینی :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ، ... .
سلام علیکم
امروز با اینکه سرما خورده بودم (الف) ، ولی :"دم" صبحی با اینکه هوا سردم بود ، :"سرساعت" (ب) هشت که با کارفرمای کاری که در نوشته قبلی گفتم کارش تو جاده ی آذر شهر به تبریزه ، بعد پلیس راه ، در محل قرار بودیم و کمی بعد وقت قرار اونم اومد اومد ، اونم با ماشین خودش ، در حالیکه ما بدون ماشینم ، یعنی با سواری که تو خیابون سوار شدیم ، نه از در خونه مثل وقتیکه ماشین داشتیم و تو این سه چهار ماه بیکاری فروختیم و خرج شد ، اومده بودیم .
در حالیکه می تونست اینگونه نباشه و مام با ماشین خودمون میرفتیم ، یعنی :"امکان" داشت و نا :"ممکن" نبود ، کافی بود که بعد قراردادی که باهاش بستیم ، طبق اون عمل می شد و مشغول به کار می شدیم .
البته اگه علت یا دلیل دیگه ای نداشته باشه ! و به این جهت بوده باشه ! نه اونکه من از ازش اطلاعی ندارم ! و این می تونه شامل همین سه چهار ماه بیکاری ما هم بشه ! یعنی علت و دلیل دیگه داشته باشه !
مثلا اونایی که کارفرمای ما امروز گفت ! بعنوان مثال گفت که نه تنها راضی نبوده (پ) تو این مدت مارو بی پول بذاره ، بلکه بفکر (ث) ما هم بوده ، و یکی دوبارم که تونسته مقداری که از دستش میومده پرداختی داشته ، و امروزم نزدیکترین چکی رو که از مشتریای کارخونش گرفته بود بهمون داد که بریم خرجش ! کنیم .
و وقتیم که گفتیم مقداریم نقد بده تا مثلا کرایه ماشین برگشت و رفتن دنبال خرج کردن چکم بریم ، دست کرد تو جیبش و دوتا ده تومنی درشت سه چهار تا اسکناس تو جیبشو داد .
حالا بمونه که بعنوان مثال گفت شصت میلیون چک برگشتی داره که دل (چ) ش نمیاد بره شکایت کنه و داره سعی می کنه که بدن شکایت نقدش کنه و اگه پول بشن دستش برا ما هم باز میشه .
ولی وقتی گفت این چکا مثل چکیه که بما داده ! یعنی از مشتریاش گرفته ! با خودم گفتم که خدا کنه این یکی ، تازه اگه بتونیم خرجش کنیم ! که فکر نمی کنم ! مثل اونا نباشه !
چراکه "امکان" و "ممکن" ووو که اختصاص به دیروز و گذشته نداره ! فردا و آینده هم :"شاید" داره ! یا بقولی :"ماهیت" ! مثل همون که خبرش خبرگزاری مهر داده بود و تو نوشته ی قبلی نقل شد ، یعنی :
ماهیت علم دینی
که موضوع بحث یا کاوش پیش نشست هماییشی بود ، که اون خبر گزاری خبرشو داده بود .
که صرف نظر از :"معرفت" یا شناخت دینی و فرق :"هندسه" اش با "هندسه" ی علم یا دانش ، با :
علم دینی
هم فرق داره ! وقتی که بجای :"علم دینی" یا :"دانش دینی" ، موضوع :"ماهیت علم یا دانش دینی" باشه ! و چه رسه به اینکه موضوع بحث :
ماهیت معرفت دینی
هم باشه ! و در نقد و پاسخ نقد پیش نشست اون همایش ، پیش از بحث از این ، پرداخته شده باشه به :
ماهییت علم دینی !
در حالیکه :
اوّل الدّین معرفت ... . (ح)
هم گفته شده باشه ! حالا بمونه که در :"بندگی" مثلا :"نگاه" به یه :"نظریه" هم گفته شده باشه :
اصل عبودیت معرفت یا شناخته ! (خ)
و اینم بمونه که آیا :
نظریه ی علم دینی
با :
ماهیت علم دینی
چه تفاوتی داره !؟
خب ، سرما خوردگی نمیدزاره از این فرصت خدا دادی بیشتر از این بهره ببرم ! بمونه برا فرصت دیگه ان شاءالله تعالی .
----------------------------------------------
الف : از دیروز فکر کنم بعد ازظهر ! حالا دقیقش و چراش ؟ بمونه .
چراکه نمی دونم با بی احتیاطی کردنم بوده !؟ یا لطف خدا ! حتی اگه بی احتیاطیم کرده باشم و خبرم ازش نداشته باشم ! چراکه همدردی با اونایی که تو این سوز سرما ای بسا جانشونم بخطر بیفته ، اونم در حد یه سرما خوردگیم ، کم نعمتی نیست !
البته نه اینکه بی احتیاطی کرد تا لطف خدا شامل بشه ها ! همونطور که اونیم که جونش تو این سوز و سرما بخطر بیفته ، تا جایی که براش :"امکان" داشته یا خواهد داشتم می تونه :"احتمال" بخطر افتادن جونش میداد و بده هم .
ب : بقول :"محله ی گل و بلبل" عمو پورنگ تلویزیون ! مثلا !
پ : قلب یا پارسی و یا فارسی اون :"دل"ش ، که بعنوان مثال در شعر پارسی سرایی که در نوشته قبلی آوردم :
توانا بود هرکه دانا بود ، بدانش :"دل" پیر برنا بود
که در آغاز شاهنامه اش داره :
بنام خداوند :"جان" و :"خرد" (ت) ، کزین برتر :"اندیشه" بر نگذرد
ت : عقل ، مثلا در عنوان کتابی از آقای جوادی آملی ، با این عنوان :
منزلت :"عقل" در هندسه ی معرفت دینی
ث : بپارسی یا فارسی : اندیشه (ج) .
ج : مراجعه بشه به زیرنویس : پ .
چ : مراجعه بشه به زیرنویس : پ .
ح : نهج البلاغه ، خطبه ی اول .
خ : خطبه ی توحیدیه .