کار نرم :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
سلام علیکم ، صبح بخیر ، خوش اومدین .
امروز (الف) اتفاق جالبی افتاد ، که گفتم باهاتون (ب) در میون بذارم ، و بقولی به اشتراک .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ وَ جَعَلَ ... !؟ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
خب ، اول بگم که زور سخت افزار علی کریمی به سخت افزار آقای شیفر نرسید ، البته تو هر سه گلیم که خورد دروازه بان بی نقش نبود ، و یکیش مثل گلی بود که دیروز علی پور زد و دروازه بان صنعت نفت از دستش رها شد و گل شد ، دوتای دیگه یکی خط دفاع رو خوب نچید و جا خالی رو پر نکرد و دفاع هم جاخالی داد ، یکیم که از رو سرش رفت تو گل .
خب ، به طرفدارای استقلال این پیروزی رو تبریک میگم .
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
فراموشی :
بازم اول اینو بگم فراموش نکنیم که فوتبال ، اونم صنعت فوتبال ، یه ورزشی هست مثل علوم یا دانشهایی که وارد کشور ما شده اند ، همینطور صنعت هاش ! بعیارت دیگه بقولی :"دانش بنیان" اون دانشا ! البته این به آن معنا نیست که ما تو اون نمی تونیم خود کفا بشیم ، اونم تو بازیکن ! با داشتن مثلا علی کریمی ها ، که یه فیلمی بچه ها نشونم دادن که قسمتهایی از بازی اونو و مانند همون قسمتا رو از بازی مارادنا نشون میداد که اگه نگم بازی اون بهتر از مارادونا بود ، ولی بدتر نبود .
بنا براین ، مقایسه در این علوم یا دانش ها ، انصاف نیست که خودمونو با صاحبان اون علوم یا دانشها مقایسه کرد ، مثل اینکه در درک یا دریافت کتاب خدا که به زبون عربیه خودمونو با عربا مقایسه کنیم !
ولی در علم یا دانش اینطور نیست ! اینجا دیگه عرب و عجم ، شرق و غرب و خلاصه ایرانی و خارجی مطرح نیست ! خب برا اینکه لازمه ی دونستن ، بعبارت دیگه :"سخت افزار" علم یا دانش که این تفاوتا نیست !
مثلا :"یادآوری" رو همه دارن ، چه مرد و چه زن ، چه بزرگ و چه کوچک ! حتی بچّه هم ! ولی فراموشی اینطوری نیست ! که همه حکما مثلا "یادآوری" داشته باشن ! میشه نداشت ! حالا چه جوری !؟ بمونه ! فعلا ، برا خالی نموندن عریضه ! همینقد گفته باشم که :"به تعبیر معروف" مانند : چو صد آمد نود هم پیش ماست !
حواس پرتی :
اما اتفاق جالب ! خب اون برنامه ی تلویزیونی شبکه ی سه سیما ی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، قسمت هشتمش ، میگن که شروع شد ، میرم و برمی گردم ان شاءالله
خب ، جلسه ی هشتمم مثل جلسات قبلی بود ، پاسخگو معلوم بود ، البته معلوم به معنی :"جمهوری اسلامی ایران" ، که :"انتخابیه" ، نه :"تعیین" ی مثل اول دهه ی فجر ! و معنی "انتخاب" یم داشته باشه ! و پرسشگر جلسه هم ، صرف نظر از اینکه مثل پاسخگوی جلسه ، "تعیین" شده باشه ، یا "انتخاب"شده !؟ پرسش هم هنوز روشن نشده که از "جمهوری اسلامی ایران" ه !؟ یا جمهوری اسلامی ایران با :"مسئله" روبروست ! نه اینکه : مسئلة !؟
که پاسخ داده بشه ! و این فرق داره ! با اون که با مسئله روبروست و یه فکری برای حل مسئله بکنه ! نه اینکه بیاد پاسخ بده به مسئله ! اونم مثلا با مقایسه زمان رضا شاه ! که تازه بعنوان مثال گویا : وقتی اومد روی کار و کارا هم بیشترش از زمان صفوی و قاجار شروع شده بود و خواست ادامه بده ! نه اینکه همه ی کارایی که پدر و پسر پهلوی کردن رو به ایندو نسبت داد ! که اونا مثلا یه نظامی و تشکیلاتی رو مثلا منسجم و یکپارچه هم راه انداخته باشن ، ولی :"جنگ جهانی" دوم نذاشت اون کارای زمان صفوی و قاجار به انجام برسه !
در حالیکه این "جنگ جهانی" در پایان زضا خان بود ! و تاریخ گویا نیاز به بازخوانی و یادآوری داره ! اگر فراموش شده !
خب ، اتفاق جالب رو بگم و اینم بمونه برا فصت دیگه ان شاءالله ، مثل علم یا دانش که ایرانی و غیر ایرانی نداره ، و فرق داره با علوم یا دانشهایی که بیرونی هستند و می تونه مثلا عربی و عجمی داشته باشه ، مثلا مانند زبان عرب و عجم ، و عجمم بقول عرب ، مثلا فارسی و انگلیسی ، نه بین المللی ! که زبان علم یا دانش نه تنها بیرونی ! بلکه درونیم باشه ! که البته مانعی نداره ! چرا که می تونه مثلا عربیم زبون علم باشه ! و بقول عرب عجمی و مثلا فارسیم می تونه ! البته اگه ظرفیتشو داشته باشه ! بعنوان مثال همین :"یاد" و :"یادآوری" که گفتم همه دارن ! ولی یکی مثلا بهش میگه :"ذکر" و :"تذّکر" مثلا !
خب ! یادم میاد صبح بعد نماز ، اون ساعتی که نونوایی باز میشد ، آخه یه بار رفتم هنوز باز نشده بود ! یه بارم رفتم هنوز پخت نمیکرد ، اونوقت بود که به ساعت کارش که رو شیشه زده بود حواسم جمع شد !
داشتم که میرفتم نون بگیرم ، یکی دوتا پلاستیک از آشعال یا زباله ، و یا بقولی غیر مصرفی تو خونه رو که دم در گذاشته شده بود برداشتم و راه افتادم .
جالب این بود که بطرف ظرف زباله محل که گوشه ی شرقی دور برگردون جلوی ساختمون بود نرفتم ، بلکه طبق معمول گرفتن نون ، از سرازیری جنوبی پایین رفتم و بعد پله ها وارد کوچه ی دیگه شدم که منتهی به خیابون میشد .
جالبتر اینکه از دور برگردون اون کوچه که رد شدم ، یکی با لهجه تبریزی گفت : اونا آشغاله !؟
برگشتم و دیدم از کنار ماشین شهرداری رد شدم ! و به اونکه داشت ظرف آشعال اون کوچه رو تو ماشین خالی می کرد گفتم : بله ! و به راننده هم سلام دادم و خسته نباشید و خدا قوت گفتم .
و رفتم و پلاستیکا رو انداختم تو ماشین و رفتم که نون بگیرم ! بعد سلام و ... .
و ادامه ی اون حرفی که داشتم با خودم می گفتم ! وقتی از کنار اون ماشینم رد شدم !
نه اینکه اینقد حواسم به خودم بود که حتی حواسم به راه نونوایی هم که میرفتم نباشه ! حتی تو خیابونم که سه بانده ، خصوصا بطرف تبریز ماشینا با سرعت می اومدن نباشه ! تازه اون سرازیری رو چرا نمیگین !؟ خصوصا وقتی برفی و یخ زده هم باشه و زیر کف صاف کفش منم بهش اضافه بشه !
شنیده بودم که به مثلا :"مشّائیان" ، برا این "مشّایی" میگن که در حال راه رفتن یا قدم زدن بحث و درس داشتن !
وی اگه گفتین اول یاد چی افتادم !؟
یاد اون وقتی افتادم که :"امام آمد" و مثلا وقتی تو هواپیما پرسیده شد چه حسی دارین !؟ گفت : هیچ حسی ندارم ! و مقصود این نبود که مثلا صدای پرسشگرم به گوش نرسیده بود ! خب برا اینکه پاسخ داده شد !
خب شاید ایشونم داشتن اونوقت با خودشون حرف می زدن ! حالا چی می گفتن به خودشون !؟ بمونه ! ولی برا بازم خالی نبودن عریضه بعنوان مثال شاید اینکه رسیدم ایران و بعدم مثلا بهشت زهرا ، چی بگم !؟
البته اگه پیش از اون یا بعد اون تا بهشت زهرا با خودشون نگفته باشن که می گم : دولت :"تعیین" می کنم !
خب حالا شاید بگین من داشتم با خودم می گفتم !؟ هیچی ! چیز مهمی نبود ، داشتم با خودم می گفتم اون دوتا پیامکی که صبح فرستادم برا صابکار که امروزم نمیایم ، برا اینکه چکی (که صابکار دیگه) داده هنوز خرد یا خرج نکردیم که پولی برا اومدن و برگشتن از سرکار رو داشته باشیم ، و برا سنگفروشیم که امروزم برامون سنگ نفرسته ، وقتی بهشون برسه چی میگن !؟
حالا سنگفروش بمونه ! و شاید بگه تکلیف ما رو روشن کن !
ولی صابکار چی !؟ آخه پارسال زمستون که براش کار می کردیم یه بار گفت : به جهنم که پول ندارین ! به من چی !؟ و... ، که میونمون شکر آب شد و ... بقیه کارشو داد به یکی دیگه !
امسالم اول اینکه تورم و مثلا ده درصدش که نه ، بلکه مثلا نمای ساده ی نوزده تومن پارسالو گفت شونزده تومن ! تازه از حمل مصالح به هرطبقه با دو گارگرم خبری نیست ، حالا گویا از هزار تومن سیم بستن پشت سنگم خبری نباشه تو قرارداد !
آخه گفته امسال خودش قرارداد می نویسه و فرم قرار داد ما رو قبول نداره ! مثلا بجای ده در صد حسن انجام کار بیست درصد نیگر می داره ! که مانعی نداره از نظر ما !
ولی ! مسئله پیش پرداخته ! که گفته نمیدم ! حالا این یعنی چی !؟ یعنی تا صورت وضعیت اول کارکرد ، مثلا هزینه ی رفت و اومدم داشته باشیم ! حالا خورد و خوراک سرکار و دیگر بمونه ! مثلا تیغه ی برش و احیانا لوازم مصرفی :"کار" !
تو خبرا حرف از :"بازسازی" شهرا بود ! و :"آورده" ی مثلا اهالی بافت های فرسوده !
حالا کسب و :"کار" دولت و دولتیان و بانکا ووو این وسط بمونه ! خب "به تعبیر معروف" هرکه را "آورده" بیشتر، خب برفشم بیشتر ! ولی حرف جالب این برنامه وقتیه که مثل همین صابکار (کارمند دولت) بساز بفروش ما هم بیاد تو این برنامه آورده داشته باشه و مثل :"منی" م کارفرماش !
اونم بعنوان هدیه ی :"دهه ی فجر" به مثل "منی" ! و بعنوان "کار" برا مثل منی !
شب بخیر
-----------------------------------------------
الف : که قرار بود سه تایی بریم سرکار ، که دیروز گفتم ، یعنی نوشتم ، تو نوشته ی قبلی که گفته شد پرسپولیس بازی داره ، که سه تا زد به حریف ، یکی رو احمدزاده ، دوتارم علی پور که هفده گله شد ، البته هرسه شو پرسپولیس ، حالا پرسپولیس یعنی چی !؟ بمونه ! خب برا اینکه پرسپولیس که فقط اوندوتا که گل زدن و نه تای دیگه و ... نیست ! حتی سخت افزاری شم ! چه رسه به نرم افزاریش !
ب : خو تو اینجا دیگه ، که اسمشو :"پیامرسان" گذاشتم دیگه !
خب دیگه !؟ سخت افرارشم !؟ نرمش بمونه !
مثلا بدون پارسی بلاگ ، این که اسمشو گذاشتم "پیامرسان" معنی داره !؟
بذارین برگردیم به :"الف" !
آیا پرسپولسی بدون :"صنعت نفت" معنی داره !؟ "صنعت نفت" و نمی گم ! تیم صنعت نفتو میگم ، که دیروز با پرسپولیس بازی داشتو میگم ، که سه تا گل خوردو میگم ، دروازه بانش خوردو میگم ... !
البته نه اینکه :"صنعت نفت" م نگما ! شما بگو چی چی بگم !؟ که بدون اون پرسپولیس معنی داشته باشه !
بذارین ساده بگو و زیاد :"سخت" نباشه ! آخه خود همین گفتن "سخت" افزارشه !
اگه ! چیزی نباشه که بدون اون پرسپولس بخواد معنی داشته باشه ! اونوقت پرسپولیس نیاز به معنی کردن نداره !
نه اینکه معنی نداره ها ! من نمی تونم معنیش کنم ! البته شما چرا !
چرا !؟ خب شما یا طرفدارشین مثل من ! یا طرفدار مثلا :"صنعت نفت" ، یا نه ! اصلا طرفدار :"نیستین" ! نه اینکه مثلا :"دوستدار" فوتبال نیستینا ! دنبال طرفداری ، یا از این یا اون تیم نیستین ! خلاصه چی :"نیستین" دیگه !
خب من :"هستم" ! حالا :"شما" یعنی چی !؟ وقتی که "شما" هم باشین !؟ بعنوان :"بی طرف" !؟ آخه من :"طرف" دارم ! :"شما" چی دارین !؟ که برا من معنی داشته باشه !
چراکه من بعنوان "طرف" دار برا شما معنی دارم !
حالا طرفدار پرسپولیسم که باشم ! بازم طرفدار یه چیزی هستم که ! شما چی !؟
----------------------------------
روی خط خبر :
... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .
علی کریمی ، جادوگر و شماره هشت خودمون ، امروز با آقای شیفر بازی داره .