سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کار نرم :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

سلام علیکم ، صبح بخیر ، خوش اومدین .

امروز (الف) اتفاق جالبی افتاد ، که گفتم باهاتون (ب) در میون بذارم ، و بقولی به اشتراک .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ وَ جَعَلَ ... !؟ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

خب ، اول بگم که زور سخت افزار علی کریمی به سخت افزار آقای شیفر نرسید ، البته تو هر سه گلیم که خورد دروازه بان بی نقش نبود ، و یکیش مثل گلی بود که دیروز علی پور زد و دروازه بان صنعت نفت از دستش رها شد و گل شد ، دوتای دیگه یکی خط دفاع رو خوب نچید و جا خالی رو پر نکرد و دفاع هم جاخالی داد ، یکیم که از رو سرش رفت تو گل .

خب ، به طرفدارای استقلال این پیروزی رو تبریک میگم .

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

فراموشی :

بازم اول اینو بگم فراموش نکنیم که فوتبال ، اونم صنعت فوتبال ، یه ورزشی هست مثل علوم یا دانشهایی که وارد کشور ما شده اند ، همینطور صنعت هاش ! بعیارت دیگه بقولی :"دانش بنیان" اون دانشا ! البته این به آن معنا نیست که ما تو اون نمی تونیم خود کفا بشیم ، اونم تو بازیکن ! با داشتن مثلا علی کریمی ها ، که یه فیلمی بچه ها نشونم دادن که قسمتهایی از بازی اونو و مانند همون قسمتا رو از بازی مارادنا نشون میداد که اگه نگم بازی اون بهتر از مارادونا بود ، ولی بدتر نبود .

بنا براین ، مقایسه در این علوم یا دانش ها ، انصاف نیست که خودمونو با صاحبان اون علوم یا دانشها مقایسه کرد ، مثل اینکه در درک یا دریافت کتاب خدا که به زبون عربیه خودمونو با عربا مقایسه کنیم !

ولی در علم یا دانش اینطور نیست ! اینجا دیگه عرب و عجم ، شرق و غرب و خلاصه ایرانی و خارجی مطرح نیست ! خب برا اینکه لازمه ی دونستن ، بعبارت دیگه :"سخت افزار" علم یا دانش که این تفاوتا نیست !

مثلا :"یادآوری" رو همه دارن ، چه مرد و چه زن ، چه بزرگ و چه کوچک ! حتی بچّه هم ! ولی فراموشی اینطوری نیست ! که همه حکما مثلا "یادآوری" داشته باشن ! میشه نداشت ! حالا چه جوری !؟ بمونه ! فعلا ، برا خالی نموندن عریضه ! همینقد گفته باشم که :"به تعبیر معروف" مانند : چو صد آمد نود هم پیش ماست !

حواس پرتی :

اما اتفاق جالب ! خب اون برنامه ی تلویزیونی شبکه ی سه سیما ی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران ، قسمت هشتمش ، میگن که شروع شد ، میرم و برمی گردم ان شاءالله

خب ، جلسه ی هشتمم مثل جلسات قبلی بود ، پاسخگو معلوم بود ، البته معلوم به معنی :"جمهوری اسلامی ایران" ، که :"انتخابیه" ، نه :"تعیین" ی مثل اول دهه ی فجر ! و معنی "انتخاب" یم داشته باشه ! و پرسشگر جلسه هم ، صرف نظر از اینکه مثل پاسخگوی جلسه ، "تعیین" شده باشه ، یا "انتخاب"شده !؟ پرسش هم هنوز روشن نشده که از "جمهوری اسلامی ایران" ه !؟ یا جمهوری اسلامی ایران با :"مسئله" روبروست ! نه اینکه : مسئلة !؟

که پاسخ داده بشه ! و این فرق داره ! با اون که با مسئله روبروست و یه فکری برای حل مسئله بکنه ! نه اینکه بیاد پاسخ بده به مسئله ! اونم مثلا با مقایسه زمان رضا شاه ! که تازه بعنوان مثال گویا : وقتی اومد روی کار و کارا هم بیشترش از زمان صفوی و قاجار شروع شده بود و خواست ادامه بده ! نه اینکه همه ی کارایی که پدر و پسر پهلوی کردن رو به ایندو نسبت داد ! که اونا مثلا یه نظامی و تشکیلاتی رو مثلا منسجم و یکپارچه هم راه انداخته باشن ، ولی :"جنگ جهانی" دوم نذاشت اون کارای زمان صفوی و قاجار به انجام برسه !

در حالیکه این "جنگ جهانی" در پایان زضا خان بود ! و تاریخ گویا نیاز به بازخوانی و یادآوری داره ! اگر فراموش شده !

خب ، اتفاق جالب رو بگم و اینم بمونه برا فصت دیگه ان شاءالله ، مثل علم یا دانش که ایرانی و غیر ایرانی نداره ، و فرق داره با علوم یا دانشهایی که بیرونی هستند و می تونه مثلا عربی و عجمی داشته باشه ، مثلا مانند زبان عرب و عجم ، و عجمم بقول عرب ، مثلا فارسی و انگلیسی ، نه بین المللی ! که زبان علم یا دانش نه تنها بیرونی ! بلکه درونیم باشه ! که البته مانعی نداره ! چرا که می تونه مثلا عربیم زبون علم باشه ! و بقول عرب عجمی و مثلا فارسیم می تونه ! البته اگه ظرفیتشو داشته باشه ! بعنوان مثال همین :"یاد" و :"یادآوری" که گفتم همه دارن ! ولی یکی مثلا بهش میگه :"ذکر" و :"تذّکر" مثلا !

خب ! یادم میاد صبح بعد نماز ، اون ساعتی که نونوایی باز میشد ، آخه یه بار رفتم هنوز باز نشده بود ! یه بارم رفتم هنوز پخت نمیکرد ، اونوقت بود که به ساعت کارش که رو شیشه زده بود حواسم جمع شد !

داشتم که میرفتم نون بگیرم ، یکی دوتا پلاستیک از آشعال یا زباله ، و یا بقولی غیر مصرفی تو خونه رو که دم در گذاشته شده بود برداشتم و راه افتادم .

جالب این بود که بطرف ظرف زباله محل که گوشه ی شرقی دور برگردون جلوی ساختمون بود نرفتم ، بلکه طبق معمول گرفتن نون ، از سرازیری جنوبی پایین رفتم و بعد پله ها وارد کوچه ی دیگه شدم که منتهی به خیابون میشد .

جالبتر اینکه از دور برگردون اون کوچه که رد شدم ، یکی با لهجه تبریزی گفت : اونا آشغاله !؟

برگشتم و دیدم از کنار ماشین شهرداری رد شدم ! و به اونکه داشت ظرف آشعال اون کوچه رو تو ماشین خالی می کرد گفتم : بله ! و به راننده هم سلام دادم و خسته نباشید و خدا قوت گفتم .

و رفتم و پلاستیکا رو انداختم تو ماشین و رفتم که نون بگیرم ! بعد سلام و ... .

و ادامه ی اون حرفی که داشتم با خودم می گفتم ! وقتی از کنار اون ماشینم رد شدم !

نه اینکه اینقد حواسم به خودم بود که حتی حواسم به راه نونوایی هم که میرفتم نباشه ! حتی تو خیابونم که سه بانده ، خصوصا بطرف تبریز ماشینا با سرعت می اومدن نباشه ! تازه اون سرازیری رو چرا نمیگین !؟ خصوصا وقتی برفی و یخ زده هم باشه و زیر کف صاف کفش منم بهش اضافه بشه !

شنیده بودم که به مثلا :"مشّائیان" ، برا این "مشّایی" میگن که در حال راه رفتن یا قدم زدن بحث و درس داشتن !

وی اگه گفتین اول یاد چی افتادم !؟

یاد اون وقتی افتادم که :"امام آمد" و مثلا وقتی تو هواپیما پرسیده شد چه حسی دارین !؟ گفت : هیچ حسی ندارم ! و مقصود این نبود که مثلا صدای پرسشگرم به گوش نرسیده بود ! خب برا اینکه پاسخ داده شد !

خب شاید ایشونم داشتن اونوقت با خودشون حرف می زدن ! حالا چی می گفتن به خودشون !؟ بمونه ! ولی برا بازم خالی نبودن عریضه بعنوان مثال شاید اینکه رسیدم ایران و بعدم مثلا بهشت زهرا ، چی بگم !؟

البته اگه پیش از اون یا بعد اون تا بهشت زهرا با خودشون نگفته باشن که می گم : دولت :"تعیین" می کنم !

خب حالا شاید بگین من داشتم با خودم می گفتم !؟ هیچی ! چیز مهمی نبود ، داشتم با خودم می گفتم اون دوتا پیامکی که صبح فرستادم برا صابکار که امروزم نمیایم ، برا اینکه چکی (که صابکار دیگه) داده هنوز خرد یا خرج نکردیم که پولی برا اومدن و برگشتن از سرکار رو داشته باشیم ، و برا سنگفروشیم که امروزم برامون سنگ نفرسته ، وقتی بهشون برسه چی میگن !؟

حالا سنگفروش بمونه ! و شاید بگه تکلیف ما رو روشن کن !

ولی صابکار چی !؟ آخه پارسال زمستون که براش کار می کردیم یه بار گفت : به جهنم که پول ندارین ! به من چی !؟ و... ، که میونمون شکر آب شد و ... بقیه کارشو داد به یکی دیگه !

امسالم اول اینکه تورم و مثلا ده درصدش که نه ، بلکه مثلا نمای ساده ی نوزده تومن پارسالو گفت شونزده تومن ! تازه از حمل مصالح به هرطبقه با دو گارگرم خبری نیست ، حالا گویا از هزار تومن سیم بستن پشت سنگم خبری نباشه تو قرارداد !

آخه گفته امسال خودش قرارداد می نویسه و فرم قرار داد ما رو قبول نداره ! مثلا بجای ده در صد حسن انجام کار بیست درصد نیگر می داره ! که مانعی نداره از نظر ما !

ولی ! مسئله پیش پرداخته ! که گفته نمیدم ! حالا این یعنی چی !؟ یعنی تا صورت وضعیت اول کارکرد ، مثلا هزینه ی رفت و اومدم داشته باشیم ! حالا خورد و خوراک سرکار و دیگر بمونه ! مثلا تیغه ی برش و احیانا لوازم مصرفی :"کار" !

تو خبرا حرف از :"بازسازی" شهرا بود ! و :"آورده" ی مثلا اهالی بافت های فرسوده !

حالا کسب و :"کار" دولت و دولتیان و بانکا ووو این وسط بمونه ! خب "به تعبیر معروف" هرکه را "آورده" بیشتر، خب برفشم بیشتر ! ولی حرف جالب این برنامه وقتیه که مثل همین صابکار (کارمند دولت) بساز بفروش ما هم بیاد تو این برنامه آورده داشته باشه و مثل :"منی" م کارفرماش !

اونم بعنوان هدیه ی :"دهه ی فجر" به مثل "منی" ! و بعنوان "کار" برا مثل منی !

شب بخیر

-----------------------------------------------

الف : که قرار بود سه تایی بریم سرکار ، که دیروز گفتم ، یعنی نوشتم ، تو نوشته ی قبلی که گفته شد پرسپولیس بازی داره ، که سه تا زد به حریف ، یکی رو احمدزاده ، دوتارم علی پور که هفده گله شد ، البته هرسه شو پرسپولیس ، حالا پرسپولیس یعنی چی !؟ بمونه ! خب برا اینکه پرسپولیس که فقط اوندوتا که گل زدن و نه تای دیگه و ... نیست ! حتی سخت افزاری شم ! چه رسه به نرم افزاریش !

ب : خو تو اینجا دیگه ، که اسمشو :"پیامرسان" گذاشتم دیگه !

خب دیگه !؟ سخت افرارشم !؟ نرمش بمونه !

مثلا بدون پارسی بلاگ ، این که اسمشو گذاشتم "پیامرسان" معنی داره !؟

بذارین برگردیم به :"الف" !

آیا پرسپولسی بدون :"صنعت نفت" معنی داره !؟ "صنعت نفت" و نمی گم ! تیم صنعت نفتو میگم ، که دیروز با پرسپولیس بازی داشتو میگم ، که سه تا گل خوردو میگم ، دروازه بانش خوردو میگم ... !

البته نه اینکه :"صنعت نفت" م نگما ! شما بگو چی چی بگم !؟ که بدون اون پرسپولیس معنی داشته باشه !

بذارین ساده بگو و زیاد :"سخت" نباشه ! آخه خود همین گفتن "سخت" افزارشه !

اگه ! چیزی نباشه که بدون اون پرسپولس بخواد معنی داشته باشه ! اونوقت پرسپولیس نیاز به معنی کردن نداره !

نه اینکه معنی نداره ها ! من نمی تونم معنیش کنم ! البته شما چرا !

چرا !؟ خب شما یا طرفدارشین مثل من ! یا طرفدار مثلا :"صنعت نفت" ، یا نه ! اصلا طرفدار :"نیستین" ! نه اینکه مثلا :"دوستدار" فوتبال نیستینا ! دنبال طرفداری ، یا از این یا اون تیم نیستین ! خلاصه چی :"نیستین" دیگه !

خب من :"هستم" ! حالا :"شما" یعنی چی !؟ وقتی که "شما" هم باشین !؟ بعنوان :"بی طرف" !؟ آخه من :"طرف" دارم ! :"شما" چی دارین !؟ که برا من معنی داشته باشه !

چراکه من بعنوان "طرف" دار برا شما معنی دارم !

حالا طرفدار پرسپولیسم که باشم ! بازم طرفدار یه چیزی هستم که ! شما چی !؟

----------------------------------

روی خط خبر :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... !؟ ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... . 

علی کریمی ، جادوگر و شماره هشت خودمون ، امروز با آقای شیفر بازی داره . 


  

هندسه ی پیامرسان ب ب :

سلام علیکم

... ، الْحَمْدُ ... لَّهِ الَّذِی ... ثُمَّ !؟ الَّذِینَ کَفَرُوا ... .

کار (الف) :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّورَ ...

... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

یادآوری :

امروز ، گفته شد (پ) پرسپولیس بازی داره ، منم که نه تنها پرسپولیسی ، بلکه گوینده ها بدنیا هم نیومده بودن ، مثلا تو امجدیه بودم که پرسپولیس شیش تای کرده حریفشو ، بعدشم در اومدیم و تو خیابون شعار دادنو و تا آخر خیابون سعدیم با شعار دهنده ها رفتم ، بعد برگشتم ، آخه اونوقت تو عباس آباد و گروهبان محله ی بغل پادگان بود خونه ی ما ، ما که ! منو مادر بزرگ خدا بیامرزم ثریّا ، که پیش من بود ، یعنی من پیش اون بودم ! آخه اگه اون نبود ! کی منو جمع و جور می کرد ، که صبح میرفتم پادگان قصر و بعد خدمتم مثلا همین که میرفتم امجدیه !

خب ! خدا خواسته ، از این فرصت خدا دادی گفتم استفاده کنم و تا بازی بیکار نباشم ، تا بعد ان شاءالله

ادامه دارد ...

--------------------------------------

الف : استاد (ب) اون برنامه ی تلویزیونی که گفتم ، که امشب قسمت هفت (ب) مش قرار پخش بشه ان شاءالله ، که در قسمت قبل گفت : ادامه دارد ...

ب : هفتو مثلا ملای رومی میگه :

هفت شهر عشق را عطار گشت ( تو پرانتز ناگفته نمونه که میگه : گشت ! و فرق داره با مثلا خواهد گشت اونم ! ) ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم

یا مثل همین :"هنر هفتم" ی که گفته میشه ! که اینم گویا هنر :"شیش تای" شده ! که بازم فرق داره با خواهد شد ! ، و منجله در مثلا برنامه :"هفت" که تلویزیون داره ! راستی گویا قرار بود مجریش کی باشه !؟

البته یه هفتم داریم که تو :"کتاب خدا" اومده ! و فرق داره با :"قرآن" عظیمش ! حتی ! که :"بعدش" اومده تو :"کتاب الله" که بقول پیامبر الله علیه و اله و سلّم :"ثقل" اوله ! که بقول بعضیا اوّل این هفت عبارته : الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ، ... .

ولی ، البته بقول اونا ، اول قرآن عظیم عبارته : اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ، ... .

البته نه به ترتیب مصحف ، که معروف به مصحف عثمانیه ، که عبارته : الم ، ... .

پ : چی !؟ چیکار !؟

چرا چی !؟ خب برا اینکه هرچی باشه یه :"کار"ه دیگه !

حالا چیکار !؟ خب مثل همین "کار" شبکه ی سه سیمای (سازمان ( صدا ) و !؟ ( سیما) ی جمهوری اسلامی ایران دیگه ! که نه تنها استاد کارشو :"تعیین" کرده ! بلکه :"شاگرد" اشم ! حالا :"شخص ثالث" داره ، که مثلا تو یکی از قسمت های کارش تا حالا ، اون شکستنی رو انداخت شکست و استادم بعدش گفت براش چایی بیاره ! بمونه .

تا اینجاشم اون برنامه (:"استاد" و !؟ "شاگرد") رو که داره !

خب ، حالا می خوایم مثلا :"جنگ نرم" ، سختش نه ها ! :"نرم" شو داشته باشیم با صهیونیست بین الملل یا جهانی ! خب کار شد چی !؟ جنگ ، و چی !؟

خب از :"سخت و نرم" ، نرمش . یعنی جنگ داریم ، و بعدش یا :"ثمُّ" نرمش .

فعلنم کاری نداریم به اینکه :"جنگ" و کی را انداخته !؟ آخه کار میکشه به اینکه چرا !؟ و اونوقت باز شاید مثلا تلویزیون براش برنامه داشته باشه و باز :"تعیین" استاد و شاگرد" و روز از نو روزی از نو !

بعلاوه شاید باز برنامه ای که میذاره اسمش بذاره مثلا : بدون توقّف !

منجمله ! بلکه :"اصل" کار ! یعنی همون : جنگ ! البته نرمش ! یادمون نره ! البته بعد سختش ! و البته بعد جفتش ! که به حافظه سپرده شده ! البته به :"صورت" سخت و نرم ، نه :"نرم و سخت" ش !

خب بریم !؟ کجا !؟ جنگ دیگه ! متوقف که نشده ! حالا کجا!؟ توقفگاه رو میگم !؟ بمونه ! مگه اینکه نداشته باشیم ! و : ادامه دارد ...

ب : دسته من اوستاکارم ، ولی قبلا گفتم که همکار دارم و باهم کار می کنیم ، اونی که نگفتم یه کارگر یا شاگردم داریم که رفته بود تهرون پیش خواهرش ، با اینکه امروز روز تولد خداهرشه ، ولی دیروز برگشت و امروز قرار بود که سه تایی بریم سرکار .

به صابکارم گفته بودم که امروز میایم ، حتی به سنگفروشم گفته بودم که امروز سرکاریم و می تونه یه ماشین سنگ بار بزنه و بفرسته بیاره .

منتها همکار و شاگردمون ( البته تو پرانتز ناگفته نمونه که همچین شاگرد شاگردم نیست ، برا خودش داره اوستا میشه خدا بخواد ، منتها منکه پیرم ! همکارمم که متاهل ، تو ما اونه که از همه جونتره و می تونه بهتر از حتی همکارمم ما دوتا رو برسونه !) گفتن نریم !

البته من حتی تو این سن سالم تنایی می تونم کار کنم ! شکر خدا ، ولی گفتم که بازی بازی پرسپولسه !

البته راه دور کارم بی تاثیر نبود ! یعنی اگه نزدیک بود ، تنهایی که نه ، اون دوتا هم تا شروع بازی کار می کردن ! آخه اونام مثل من اهل کارن ! حالا چه سخت و چه نرمشم !

---------------------------------------------------

اما :"بعد" نوشت :

پیامبر صل الله علیه و اله و سلّم چند تا جنگ کردن !؟ و جندتاش در زمان نزول آیات مکی بود !؟ حالا بمونه که کدوم یکی هم خارجی بود !؟ آخه شاید داخلی با نگاه به یثرب باشه ، که با هجرت ایشان از مکه به اونجا شد مدینة النّبی یا شهر پیامبر ، و خارج از مدینه خارجی بحساب بیاد .

خب ، بعد پیامبر خلفا ، تا خلیفه ی چهارم ، چند تا جنگ کردن !؟ و کدومش خارجی نبود !؟ و یکیش مثلا همین که بعضیا میگن برای مسلمان کردن ما ایرانیا بوده که مجوسی بودیم !

اما بعد سه خلیفه ، چند تا جنگ خارجی که نه !؟ چند تا جنگ کرد خلیفه ی چهارم !؟

حالا میگیم سه تا ، که یکیش همون نبود که خلیفه که نه ! آقا امام صلح ! علیه السلام می خواست ادامه بده که نشد و کار به همون صلح کشید !؟

چرا !؟ آخه ما که آخرش نفهمیدیم خلیفه یا جانشین پیامبر ، :"تعیین" شدنیه !؟ یا :"انتخاباتی" !؟ یا انتخاب شورایی !؟ و یا ... !؟ آخه گفته میشه خلفای راشدین سه ! یا نهایتش چهار نفرن ! و خلیفه چهارمم که نه تنها معاویه رو بعد خودش :"تعیین" نکرد ! بلکه باهش چنگم داشت !

خب یه مثلا انتخاباتیم که بعد ایشون در تاریخ نیومده ! پس خلیفه ی پنجم کیه !؟ :"تعیین"م که نشده باشه که اونوقت مسلمونا خلیفه ندارن که ! "تعیین" م شده باشه ، صرف نظر از مخالفت معاویه با اون ، بازم طبق :"سیره" ی خلفای اول و دوم نیست که !؟ مگه اینکه گفته بشه مثل :"اقبال مردم" بوده ! که سابقه هم داشته ! در جانشینی برای خلیفه ی سوم !

البته اگه همون صلح که گفته شد نباشه ! اونم با واگذاری خلافت به اون که خلیفه ی چهارم باهاش جنگ کرد ! البته بعد دعوتش به فرمانبری از خلیفه ! و عدم قبولش ، بلکه مخالفتم با خلیفه !

حالا بمونه که نه تنها آقا امام حسن بن علی بن ابیطالب علیه السلام ، بلکه آقا امام حسین علیه السلامم تا اون زنده بود باهش سر جنگ نداشتن ! حتی بعد فوتشم ! با حتی پسرش یزیدم ! که برخلاف صلحنامه بجای خود نشاند ! و این دروغ تاریخی هست که امام حسین علیه السلام با یزید جنگ کردند !

بلکه این یزید بود که ، در عین غیر قانونی بودنش ، از فرزند پیامبر ! خواست که با اون که خودشو جانشین پیامبر می نامید بیعت کنه ! که تازه امام حسین علیه السلام از مدینه خارج شد که بیعت نکنه ! و حتی مراسم حج رو هم به عمره برگزار کرد که در مکه خونش ریخته نشه !

می مونه دعوتش به کوفه و قضیه ی کربلا و عاشورا ! که در رابطه با موضوع جنگ ، این یزید بود که جلوی امام رو گرفت ، و جنگم آغاز کرد ، و حتی نذاشت که امام بعد کشتن علی اصغرم ، دست خانواده ی همراهشو بگیره و از حکومت یزیدم خارج بشه !

ولی با اینهمه باز نمیگم کار ، جنگ نباشه ! خصوصا جنگ نرم ! خصوصا :"دانش بنیان" اون ! چراکه دنیا تنها ادعای علم یا دانش داره ! بلکه حتی دین رو علمی نمی دونه ! چه رسه به اسلام که در نخستین آیات نازل شده از قرآن عظیمش اومده :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ، الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

اونوقت چطور می خواد به انسان بیاموزه !؟ اونجه رو نمی دونه !؟ اونم نه با جنگ و دعوا ! و مثلا با :"گزینه های روی میز" دنیا ! و به نمایندگیش آمریکا ! که یکی از اون :"گزینه ها" ش تحریم علم یا دانشه !

آیا برا اینکه : اگه به جمهوری اسلامی ایران بیاموزه ! بر علیه اون بکار میگیره !؟ خب به دیگران چرا نه !؟

در حالیکه پیامبر اسلام فرموده : زکات علم یا دانش نشر اونه !

چرا !؟ خب برا همون که به اونی که نمیدونه بیاموزه دیگه ! یعنی :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ ... ، عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ یعْلَمْ ، ... ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

دیگه ! اونم با اکرام و تکریم ! ش ! و این :"کار" اسلامه ، بوده و هست و :

ادامه دارد ... 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :1
کل بازدید : 16690
کل یاداشته ها : 21


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ