سفارش تبلیغ
صبا ویژن
< 1 2

هندسه ی پیامرسان :

سلام علیکم ، روز بخیر .

یادآوری :

امروز که می خواستیم بریم سرکار ، نه اون که راه و ترابری تبریز لودر گذاشته بهش و با صابکارش گفتم قرارداد داریم و هنوزم کارش آماده ی :"کار" نیست ! بلکه اون یکی دیگه که هنوز قرار دادشو نبستیم .

خب ، نشد و بهش زنگ زدم که فردا میایم ، و حالا که نرفتیم سر "کار" گفتم از این فرصت خدا دادی استفاده کنم و بحثو پیگیر باشم که دیشب مطرح کردم و گفتم :

خب ! کجا بودیم !؟

اما بعد :

خب ! کجا هستیم !؟ خب برا اینکه ببینیم چیکاره هستیم دیگه !؟ خب استاد ، اونم دکتر پاسخگو فرمود : کار !

شخص ثالث :

خب شاید گفته بشه استاد به شاگرد فرموده : کار !

خب منو سَنَ نَ !؟ بقول ما ترکا !؟ و مثلا بقول پارسا یا فارسا ، استاد به شخص دیگه هم مگر فرموده : کار !؟

خب بله ! اشخاص اگه عبارت از :"استاد و شاگرد" باشه ! خب منم که چشم و گوش داده بودم به برنامه ی تلویزونی ایندو ، که از شبکه سه ی سیمای سارمان :"صدا و سیما"ی جمهوری اسلامی ایران ! به :"نمایش" گذاشته شده بود ، و دیشب قسمت چهارمشم با :"چشم و گوش" خودم دیدم و شنیدم ، و یکی دیگه ! حالا کدوم  :"شخص" دیگه !؟ بمونه ، برام مثلا :"بازگو" نکرده ! که اون با :"گوش" خودم شنیده باشم ! درست می فرماید !

کی !؟ یعنی :"شخص" پرسشگر کیه !؟ حالا بمونه که منو :"شخص" پاسخگوش بحساب آورده ! خب برا اینکه اگه هم پرسشو خود من مطرح کرده باشم و پاسخگوشم خودم باشم ، بازم یه شخص سومی دارن ایندو !

که این پرسش و پاسخو ، مثلا داره گوش می کنه دیگه !

خب بله این شخص ، شخص سوم اوندو می تونه نباشه ! چطور !؟ مثلا زده بوده شبکه سه و این برنامه هم داشته پخش می شده و اونم تماشا می کرده و مثلا تو خونه آشپزیم میکرده ! و یا یه :"کار" دیگه ! خلاصه "کار" این نبوده که بشینه این برنامه رو ببینه و بشنوه ، که چی میگین !؟ و استاد به شاگرد ، یا دکتر به دانشجو ، یا اصلا همون پاسخگو به پرسشگر چی گفت !؟ که اون بکار بنده ! (پ) ، یا اصلا :

... ، الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی خَلَقَ ... .

نه !

... وَ جَعَل ... .

هم نه ! خب :

ثُمَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِرَبِّهِمْ یعْدِلُونَ ، ... .

چی !؟ نداریم !؟ پس اون کی بود که با :"چشم و گوش" ش پوشش داد اون برنامه رو !؟

حالا به :"نمایش" گذاشتش بمونه ! حتی :"زنده" اونم ! مثلا وقتی که اون شکستی در قسمت سومش افتاد و شکست و استاد گفته حالا که اونم شکستی ! یه چاییم برام بیار !

خب کی بیاره !؟ برا استاد !؟ یکی از شخص دومیا !؟ یعنی شاگردان استاد !؟ اونا مگه اون شکستنی رو انداختن و شکستن !؟

کی !؟ همونوقت که داشت پخش میشد !؟ ولو "زنده" هم !؟

حالا بقیه ی شخص ثالث این برنامه ی تلویزیونی بمونه ! که اونا هم مخاطب استاد باشن که گفت : کار !

و بمونه که پرسش من در نوشته ی قبلی این بود : چیکار !؟

حالا اوستا کار و شاگرش و سوی ایندو هم بمونه !

آخه شاید یهو :"امام آمد" و گفت : مثلا اوستا کار :"تعیین" می کنم !

خب بقیه هم شاگردش ! و فقط می مونه اون شخص ثالث :"هندسه" کار !

ادامه دارد ...

--------------------------

زیرنویس :

خبرا ، اونم :"موثق" ش حکایت از این داره که یکی از :"شاگرد"ا ! دیروز رفته سراغ اوستاکار "تعیین" شده ! و :"تنفیذ" شده ! هم !

حالا برا چی !؟ش هنوز "موثق" نیست ! ولی می تونه مثلا برا :"تو دهن" زدن بهشم باشه !

حالا بمونه ! که غیرموثقم حکایت از این داره که :"شاگرد" ه :"کفن" پوش و :"قمه" بدستم بوده گویا !

حالا ، مانند مثلا :"هفت تیرمشد" ! بمونه : پیدا کنید اوستاکار شو !

خصوصا "تفیذ" حکم رو !؟

نقله که یکی از شاگردا به اوستاش گفت : اجازه بدین برم دخل خلیفه یدومو بیارم !

استاد گفت : اونوقت باب خلیفه کشی باز میشه !

نقله وقتی یکی با خنجز خلیفه ی دومو زد و داشت فرار میکرد از جاییی رد شد که آقا امیرالمومنین علیه السلام اونجا نشسته بود ، آقا بعد رد شدنش بلند شد جای دیگه نشست ، و وقتی اونا که دنبال ضارب خلیفه بودن رسیدن به اونجا ، پرسیدن ضاربو ندیدی !؟

آقا فرمود : از وقتی که اینجا نشستم نه ! 


  
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :6
کل بازدید : 16777
کل یاداشته ها : 21


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ